responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تاريخ اسلام در عصر امامت على نویسنده : پژوهشکده سپاه پاسداران    جلد : 1  صفحه : 128

دو ردّ و بدل شده است در ميان سپاه عراق منتشر شود، از عمرو خواست نامه‌اى به ابن عباس بنويسد. او چنين نوشت:

« تو پس از على سرور اين جمع هستى، بنابراين گذشته را فراموش كن و به فكر آينده‌ات باش. سوگند به خدا اين جنگ براى ما و شما زندگى و صبر باقى نگذاشته است. بدانيد! هر يك از شام و عراق به دست نمى‌آيند مگر با نابودى ديگرى، و صلاح هيچكدام از دو طرف در هلاكت طرف مقابل نيست. در ميان ما و شما هستند كسانى كه از جنگ بيزارى مى‌جويند. تو مشاور امينى هستى؛ ليكن اشتر مردى سنگدل است و روا نيست كه طرف مشورت قرار گيرد.» [1]

«ابن عباس» نامه را به اميرالمؤمنين عليه السلام عرضه كرد. امام عليه السلام خنديد و فرمود:

«خدا بكشد عمروعاص را چه چيز او را وادار كرده كه درباره تو طمع بورزد؟

پاسخش را بده».

ابن عباس با بيانى مستدل و افشاگرانه به عمرو پاسخ داد و اميدش را قطع كرد. [2]

نيرنگ نهايى‌

معاويه موفّق شده بود تا حدودى زمينه را براى طرح نقشه نهايى خويش در برخى از سپاهيان عراق، آماده سازد. چون شنيد اميرمؤمنان عليه السلام در جمع نيروهاى خود فرموده است: «فردا كار را يكسره مى‌كنم» عمروعاص را خواست و گفت: تنها امشب فرصت داريم. فردا كار جنگ يكسره مى‌شود. نظر تو چيست؟ گفت:

«نه مردانت توان مقاومت در برابر مردان او را دارند و نه تو همانند على هستى.

او بر سر دين با تو مى‌جنگد و تو بر سر دنيا. تو بقا را جويا هستى و او از شهادت باكى ندارد. مردم عراق از غلبه تو در هراسند ولى مردم شام از پيروزى على عليه السلام نمى‌ترسند. ليكن من پيشنهاد مى‌كنم: راهى جلو پاى آنان بگذار كه اگر بپذيرند يا رد كنند، اختلاف در ميانشان سايه اندازد. آنان را به حكميّت قرآن فرا بخوان. در اين صورت به مقصودت مى‌رسى. من همواره اين موضوع‌


[1] - همان مدرك، ص 409 - 413

[2] - وقعه صفين، ص 409 - 413

نام کتاب : تاريخ اسلام در عصر امامت على نویسنده : پژوهشکده سپاه پاسداران    جلد : 1  صفحه : 128
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست