ولى
معاويه اعتراض كرد و گفت: «اگر او را اميرالمؤمنين مىدانستم با وى نمىجنگيدم».
عمرو نيز
گفت: «هر چند على امير شما است ولى امير ما كه نيست بنابراين نام او و پدرش را
بنويسيد.» [1]
ولى احنف
بن قيس گفت: «او را حذف نكن هر چند به كشتار و جنگ كشيده شود. چون بيم دارم كه
ديگر اين لقب بر نگردد.» [2]
اميرالمؤمنين
عليه السلام مدتى دراز به انديشه پرداخت تا اينكه اشعث سررسيد و با چشمى پر از تفاخر
و زبانى سرشار از خيانت گفت: «اين اسم را محو كن!»
اميرالمؤمنين
عليه السلام گذشته را به ياد آورد؛ زمانى كه قرارداد «صُلح حُدَيْبِيَّه» را
مىنوشت كه «هذا ما تَصالَحَ عَلَيْهِ مُحَمَّدٌ رَسُولُاللَّهِ صلى الله عليه و
آله وَ سُهَيْلُ بنُ عَمْروُ» سُهَيْل لجاجت مىكرد كه عنوان «رسول اللَّه» حذف
شود و پيامبر صلى الله عليه و آله شكيبايى به خرج مىداد.
حضرت على
عليه السلام از پاك كردن آن اكراه داشت: ولى پيامبر صلى الله عليه و آله دستور داد
آن را محو كردند و فرمود: «محو اين عنوان باعث محو رسالت من نخواهد شد». سپس به
على عليه السلام فرمود: «و تو نيز چنين امرى در پيش دارى و به تو خواهد رسيد در
حالى كه در رنج و عذابى» [3]
اكنون آن
زمان موعود رسيده است. حضرت با اطمينان و تسليم در برابر آنچه كه رسول
[1] - تاريخ
طبرى، ج5، ص 52، كامل، ج3، ص 319، وقعه
صفين، ص 508، و الامامة و السياسة، ج1، ص
114