نام کتاب : تاريخ اسلام در عصر امامت على نویسنده : پژوهشکده سپاه پاسداران جلد : 1 صفحه : 148
نشان دهد
مراقب اوضاع و حركات امام عليه السلام است، دست به چنين اقدامى زد.
شايد
بتوان گفت: عامل تحريك معاويه- براى استفسار از شايعات نقض آتش بس- اشعث بوده است؛
كسى كه به قول ابْنِ ابىالحديد معتزلى: منشأ هرگونه فساد و تباهى در حكومت على
عليه السلام و عامل هرگونه اضطراب و نگرانى براى مسلمانان بود [1] و امام عليه
السلام او را منافق پسر كافر خوانده است. [2]
مسألهاى
كه اين احتمال را تقويّت مىكند اين كه وى همزمان با رسيدن پيامى از شام براى
اميرمؤمنان عليه السلام و برحذر داشتن آن حضرت از مخالفت «قرارداد» نزد اميرمؤمنان
عليه السلام رفت و درحالى كه عدّه زيادى در خدمت امام عليه السلام بودند گفت: مردم
نقل مىكنند كه شما تحكيم را گمراهى دانسته و پايدارى بر آن را موجب كفر مىدانيد.
[3]
اميرمؤمنان
عليه السلام لازم ديد براى تكذيب شايعات و روشن كردن افكار مردم به مسجد رود و
خطابهاى ايراد نمايد. آن حضرت در ضمن سخنانش فرمود:
«هر كس
گمان كرده من از پيمان حكميّت منصرف شدهام دروغ گفته است و هر مسلمانى تحكيم را
موجب گمراهى بداند خود گمراهتر است.» [4]
هنوز سخن
امام عليه السلام به پايان نرسيده بود كه فريادى از گوشه مسجد برخاست: اى على!
افراد را در دين خدا شريك قرار دادى. «لا حَكْمَ الّا للَّهِ». به دنبال او
فريادهاى «لا حَكْمَ الّا للَّهِ» فضاى مسجد را پر كرد. [5]
نتيجه
تحريكات منافقين اين شد كه نه تنها خوارج بحال اول بازگشتند بلكه در كينه و عناد
خود جدّىتر شدند. پس از پايان جلسه با خشم و نفرت بيش از پيش از شهر خارج شده، به
اردوگاه سابق خود بازگشتند.
[1] -كُلُّ
فَسادٍ كانَ فى خَلافَةِ عَلِىًّ عليه السلام وَ كُلُّ اضْطِرابٍ حَدَثَ
فَاَصْلُه الْاَشْعَثُ: شرح نهج البلاغه،
ج2، ص 279