حضرت على
عليه السلام و زهراى اطهر عليه السلام پس از رخدادسقيفه شبها به خانه انصار
مىرفتند و ضمن يادآورى توصيهها و سخنان پيامبر صلى الله عليه و آله در مورد اهل
بيت عليه السلام آنان را به يارى مىطلبيدند. آنان در پاسخ مىگفتند:
«اى
دختر رسول خدا صلى الله عليه و آله، كار بيعت ما با اين مرد تمام شده، چنانچه پسر
عمّت پيش از ابوبكر ازما بيعت مىخواست، قطعاً كسى را در برابر او قرار نمىداديم.»
على عليه
السلام مىفرمود:
«شگفتا!
انتظار داشتيد جنازه رسول خدا صلى الله عليه و آله را بدون كفن و دفن ميان خانه
بگذارم و براى بدست آوردن حكومتى كه از آن بزرگوار بجا مانده بود، به كشمكش و نزاع
بپردازم؟»
حضرت
زهرا عليه السلام نيز مىفرمود:
«ابوالحسن
عليه السلام، آچه را كه سزاوار بود انجام داد. آنان نيز كارى كردند كه خداوند از
آنها بازخواست خواهد كرد.» [1]
موقعيت حسّاس
موقعيّتى
كه امام عليه السلام در آن قرار گرفته بود بسيار حسّاس، و وظيفه آن حضرت بس مشكل و
خطير بود. از يك طرف مىديد خلافت و رهبرى اسلامى ازمسير خودبيرون رفته و طبعاً به
دنبال آن حقوق زيادى پايمال خواهد شد.
و ا ز
سوى ديگر، شاهد گروه گرايى و اختلافات، در ميان مسلمانان بود. اكنون بايد ديد