نام کتاب : تاريخ اسلام در عصر امامت على نویسنده : پژوهشکده سپاه پاسداران جلد : 1 صفحه : 39
درس 4 از رحلت پيامبر صلى الله عليه و آله تا خلافت ظاهرى
[3]: امام عليه السلام و مشكلات علمى و سياسى ابوبكر
ابوبكر
در مشكلات علمى و حتب سياسى دست نياز به سوى امام عليه السلام دراز نموده از وى
كمك مىگرفت و اين خود حاكى است كه امام عليه السلام آگاهترين فرد به كتاب و سنت
و مصالح سياسى اسلام بوده است، اينك براى نمونه به دو مورد آن اشاره مىكنيم.
1- خليفه
در اجراى فرمان رسول خدا صلى الله عليه و آله (نبرد با روميان در ترديد بود. با
گروهى از صحابه مشورت كرد هر كدام نظرى دادند. سرانجام نظر امام عليه السلام را
خواست. آن حضرت، وى را بر اجراى دستور پيامبر صلى الله عليه و آله تشويق كرد و
افزود: «انْفَعَلْتَ ظَفَرْتَ» [1]
اگر
اقدان كنى پيروز خواهى شد. خليفه نيز اقدام كرد.
2- مردى
كه شراى خورده بود، پيش خليفه آورده شد. وى ادعا كرد كه از تحريم شراب آگاه نبودم
و در محيطى پرورش يافتهام كه تاكنون شراب را حلال مىدانند. خليفه متحيّر ماند چه
كند. فوراً كسى را به حضور امام عليه السلام فرستاد و حلّ مشكل را از او خواست. [2]
تعيين جانشين
عمر در
انتخاب ابوبكر براى خلافت كوششهاى فراوانى كرد، و انگيزهاش اين بودكه پس از وى،
مقام خلافت از آن او باشد. ابوبكر نيز بر خلاف خواسته او عمل نكرد، و در بستر
بيمارى عثمان را احضار كرد و گفت: بنويس: اين عهدنامه ابوبكر جانشين محمد صلى الله
عليه و آله رسول خدا به مسلمانان است سخن به اينجا كه رسيد بيهوش شد. عثمان به
گمان اينكه خليفه در گذشته است، عهدنامه را چنين تكميل كرد: «پس از خود عمر بن
خطاب را
[2] - كافى، ج2، حديث16 و ارشاد
مفيد، ص107، امام بدين گونه حلّ مشكل كرد كه بايد دو نفر وى را
در مجالس عمومى ببرند و از آنان بپرسند كه آيا آيه تحريم شراب را براى اين مرد
تلاوت كردهاند يا خير در صورت مثبت بودن جواب بايد حدّ بخورد والاّ بايد او را
توبه داد. خليفه چنين كرد و سرانجام آن مرد آزاد شد
نام کتاب : تاريخ اسلام در عصر امامت على نویسنده : پژوهشکده سپاه پاسداران جلد : 1 صفحه : 39