اين
اقدام ابوبكر مورد انتقاد على عليه السلام در نهج البلاغه قرار گرفته است، آنجا كه
مىفرمايد:
شگفتا!
او كه در حيات خود از مردم مىخواست عذرش را بپذيرند و (با وجود من وى را از خلافت
معذور دارند، خود هنگام مرگ (عروس خلافت را براى ديگرى كابين بست. [2]
امام عليه السلام و مشاورههاى سياسى و علمى خليفه دوم
حضرت على
عليه السلام بسان دوران خليفه اول، مشاور مهم و گره گشاى بسيارى از مشكلات علمى و
سياسى خليفه دوّم نيز بود، كه به عنوان نمونه به دو مورد آن اشاره مىكنيم.
1- پس از
شكست سپاه ايران در «قادسيّه»، يزدگرد سپاهى عظيم به فرماندهى فيروزان ترتيب داد
تا جلو حملات بعدى را بگيرد. حاكم كوفه از طريق نامه، خليفه را از جريان مطّلع
ساخت. عمر به مسجد رفت و در مورد اينكه در مدينه بماند يا در منطقهاى ميان بصره و
كوفه براى رهبرى سپاه فرود آيد. با اصحاب مشورت كرد. برخى مثل طلحه و عثمان نظر
دوم را تأييد كردند و افزودند به سپاه شام و يمن بنويس كه آنهانيز به تو ملحق
شوند. ولى على عليه السلام باهر دو نظريه مخالفت كرد و فرمود: شهرى كه به تازگى به
تصرّف مسلمانان در آمده نبايد از ارتش اسلام خالى بماند. چون در اين صورت ممكن است
ارتش حبشه، يمن را و ارتش روم، شام را اشغال كند. نسبت به نكته اول فرمود: تو اگر
مدينه را ترك منى ممكن است اعراب اطراف از اين فرصت استفاده كرده، فتنه اى برپا
كنند. علاوه بر آن شركت تو در جبهه مايه جرأت دشمن مىگردد، زيرا اگر چشم عجمها
فردا بر تو افتد خواهندگفت: اين اساس و ريشه عرب است، اگر قطعش كنيد راحت
مىگرديد.
عمر با
شنيدن سخنان امام عليه السلام از رفتن منصرف شد و گفت: رأى رأى على عليه السلام
است، من
[1] - كامل
ابن اثير، ج2، ص425، تاريخ طبرى ج4،
ص429، شرح ابن ابى الحديد، ج1، ص163
[2] - نهج البلاغه، خطبه سوم «لو عجبا؟؟؟؟ هو؟؟؟؟؟؟؟؟
نام کتاب : تاريخ اسلام در عصر امامت على نویسنده : پژوهشکده سپاه پاسداران جلد : 1 صفحه : 40