نام کتاب : تاريخ اسلام در عصر امامت على نویسنده : پژوهشکده سپاه پاسداران جلد : 1 صفحه : 73
درس 7 ناكثين جنگ جمل: حركت امام عليه السلام به سوى بصره
از آنجا
كه معاويه رسماً سركشى خود را نسبت به مقام خلافت اعلام داشته، بيعت با امام عليه
السلام را رد كرده بود، امير مؤمنان عليه السلام دركار تهيّه مقدمات نبرد با او
بود. حضرت به كارگزاران خود از قبيل: عثمان بن حنيف و قيس بن سعد و ابوموسى نامه
نوشت كه براى مبارزه با معاويه مردم را آماده كنند.
در اين
ميان خبر قيام و شورش عايشه و طلحه و زبير و حركت لشكر آنان به سمت عراق به اطلاع
اميرمؤمنان عليه السلام رسيد. و از آنجا كه بصره و كوفه از نظر سياسى و نظامى از
اهميّت خاصى برخوردار بودند امام عليه السلام براى خاموش كردن فتنه آنان قبل از
اينكه زبانه آن بقيه نقاط را فرا گيرد اقدام كرد.
حضرت على
عليه السلام دستور داد مسلمانان درمسجد گرد آيند. پس از اجتماع مردم براى روشن
كردن افكار عمومى نسبت به هدف واقعى مخالفان، سخنانى بدين مضمون ايرادفرمود:
«اى
كردم! عايشه، به سوى بصره رفته، و طلحه وزبير نيز همراه اويند. هر يك از طلحه و
زبير عقيده دارند كه خلافت حقّ اوست نه ديگرى، اما طلحه، پس عموى عايشه است، و
زبير داماد او (و عايشه براى آنان تلاش مىكند. به خدا قسم اگر آن دو به هدف خود
برسند- كه هرگز نخواهند رسيد- پس از نزاع سختى كه ميان آن دو به وجود مىآيد، يكى
گردن ديگرى خواهد زد. به خدا سوگند صاحب شتر سرخ، راهى طى نمىكند و گرهى
نمىگشايد مگر در راه معصيّت و خشم خدا تا آنكه خود و همراهانش را به مَهْلَكه وارد
كند.
به خدا
سوگند! سرانجام، يك سوم آنان كشته مىشوند، و يك سوم آنان فرار كرده و يك سوم ديگر
توبه مىكنند.
عايشه
همان زنى است كه سگهاى «حَوْأَبْ» بر او پارس مىكنند. طلحه و زبير
نام کتاب : تاريخ اسلام در عصر امامت على نویسنده : پژوهشکده سپاه پاسداران جلد : 1 صفحه : 73