نام کتاب : تاریخ اسلام دوران پیامبر نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 135
زيادى به او داشت و براى او ارج و منزلت خاصّى قائل بود
و حتّى پس از وفاتش به عظمت و بزرگى از او ياد مىكرد.
روزى رسول خدا (ص)- در حالى كه همسرانش در كنار او نشسته
بودند- از خديجه ياد كرد و برايش گريست. عايشه گفت: چه چيزى تو را بر پيرزن سرخ رويى
از بنىاسد به گريه انداخت؟ پيامبر (ص) فرمود: «او هنگامى مرا تصديق كرد كه شما كافر
بوديد و براى من فرزند زاييد و شما عقيم مانديد.»
عايشه مىگويد: «از آن پس همواره به وسيله خديجه به پيامبر
(ص) تقرّب مىجستم.» [1]
تا زمانى كه حضرت خديجه زنده بود پيامبر (ص) به احترام
او همسر ديگرى اختيار نكرد و تمامى فرزندان آن حضرت- جز ابراهيم كه از ماريه قبطيّه
بود- از خديجه هستند. رسول اكرم (ص) از اين بانوى گرامى داراى دو پسر به نامهاى «قاسم»
و «عبداللَّه» و چهار دختر به نامهاى «زينب»، «رُقَيَّه»، «امِّ كُلْثُوم» و «فاطِمَه»
شد. [2]
سفرى به طائف
هنگامى كه ابوطالب وفات يافتف قريش بيش از پيش به آزار
رسول خدا (ص) پرداختند تا جايى كه مرد سفيهى از آنان با آن حضرت درگير شد و بر سر او
خاك پاشيد.
وقتى رسول خدا (ص) با سر و لباس خاك آلود وارد خانه شد
دخترش حضرت زهرا سلام اللَّه عليها برخسات و در حالى كه مىگريست خاك از سر و صورت
و لباس پدر پاك كرد. پيامبر (ص) به او فرمودك «دختركم گريه نكن، خدا پدرت را حفظ خواهد
كرد.» [3]
[2] . در برخى مصادر تاريخى آمده است كه رقيّه و زينب
دختران «هاله» خواهر حضرت خديجه هستند نه دختران خود خديجه (ر. ك. مناقب، ابن شهرآشوب،
ج 1، ص 159 و الصحيح من سيرة النّبى، ج 1، ص 121)