نام کتاب : تاریخ اسلام دوران پیامبر نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 153
شدند [1] و سخت به تكاپو افتادند و براى كسى كه رسول خدا
(ص) را بيابد صد شتر جايزه تعيين كردند. [2] آنان حتّى از «ابوكُرْز خُزاعى» كه در
شناخت ردّ پا و آثار و علائم تخصصّ داشت دعوت به همكارى كردند. وى تا دم غار، پيامبر
(ص) را رديابى كرد و گفت محمّد نبايد از اينجا گذشته باشد.
از اين نقطه يا به آسمان رفته و يا به دل زمين فرو رفته
است. [3] در حالى كه پيامبر (ص) در چند قدمى آنان و در درون غار بود، ولى خداوند پيش
از رسيدن آنان عنكبوتى را مأمور كرده بود تا با تارهاى خود بر در غار بتند و نيز پرندهاى
صحرايى روى سنگ دهانه غار تخم گذاشته بود؛ به گونهاى كه تعقيب كنندگان يقين پيدا كردند
كه مدتهاست كسى به درون غار نرفته است، [4] و بدين ترتيب، خداوند با امدادهاى غيبىاش
رسول خود را حفظ كرد.
حركتبه سوى «مدينه»
رسول خدا (ص) پس از سه شبانهروز توقّف در غار «ثَوْر»
تصميم گرفت به سوى «مدينه» هرجت كند و به مسلمانان بپيوندد؛ از اينرو، هنگامى كه على
(ع) خدمت آن حضرت رسيد دستور داد آن حضرت پس از وى در مكّه بماند و امانتهايى را كه
مردم به پيامبر (ص) سپرده بودند به صاحبانش باز گرداند، سپس به اتّفاق حضرت فاطمه سلام
اللَّه عليها و ديگر بانوان بنىهاشم به آن حضرت بپيوندد.
در شب چهاردم ربيعالاوّل، يك راهنما همراه سه شتر توسّط
حضرت على (ع) به سمت غار فرستاده شد و رسول خدا (ص) به اتفاق ابوبكر و «عبداللَّه بن
ارَيْقَط» به عنوان راهنما از بيراهه رهسپار مدينه شد. [5]