responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تاریخ اسلام دوران پیامبر نویسنده : جمعی از نویسندگان    جلد : 1  صفحه : 216

پيامبر (ص) به خوبى مى‌دانست كه يهوديان در نبرد انتقامى آينده نقش ستون پنجم را براى دشمن خارجى مدينه بازى خواهند كرد و از پشت به اسلام خنجر خواهند زد. از اين رو، براى اين مشكل راه حلى مى‌جست و زمينه دفاعى و سياسى را قوى‌تر مى‌گرداند.

در ميان يهوديان مدينه بيش از همه يهوديان بَنى قَيْنُقاع جنگ سرد تبليغاتى عليه پيامبر (ص) را دامن زدند و با نشر شعارهاى زننده و توهين‌آميز عملًا پيمان خود را لغو كردند.

رسول خدا (ص) براى اتمام حجت بر آنان، در اجتماع بزرگ بازار بَنى قَيْنُقاع، در سخنرانى خود آنان را نصيحت كرد و بر رعايت كامل مفاد پيمان عمومى كه بين دو طرف بسته شده بود تأكيد نمود، و فرمود: «از سرگذشت قريش عبرت بگيريد چرا كه بيم آن دارم سيل بلا، بدانگونه كه قريش را فرا گرفت، شما را فرا گيرد.»

اندرزهاى پيامبر براى يهود بى تأثير بود و گستاخانه جواب دادند: «اى محمد! گمان مى‌كنى ما هم مثل قريشيم؟ از پيروزى در جنگ با مردمى ناآزموده مغرور گشته‌اى؟

بخدا قسم اگر به جنگ تو برخاستيم، خواهى فهميد كه مرد جنگ ماييم يا ديگران؟»

رسول خدا (ص) در برابر آنهمه گستاخى و جسارت، خشم خود را فرو خورد و آنان را به حال خود رها كرد. مسلمانان نيز بردبارى كردند تا ببينند در آينده چه خواهد شد.

ديرى نپاييد كه آتش فتنه بر افروخته گشت. زنى مسلمان به بازار بَنى قَيْنُقاع رفت و براى خريد زيورى جلو دكان زرگرى نشست، يهوديان خواستند روى او را باز كنند، زن امتناع مى‌كرد، يك يهودى بى آنكه زن بفهمد، كنار جامه زن را به پشت او گره زد. چون زن برخاست، بدنش نمايان شد و يهوديان خنديدند. زن فرياد كشيد و مسلمانان را به يارى طلبيد. مردى مسلمان، آن يهودى را كه چنين كرده بود كشت. يهوديان بر سر مسلمان ريختند و او را كشتند.

نام کتاب : تاریخ اسلام دوران پیامبر نویسنده : جمعی از نویسندگان    جلد : 1  صفحه : 216
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست