responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تاریخ اسلام دوران پیامبر نویسنده : جمعی از نویسندگان    جلد : 1  صفحه : 317

مرد دلير را به سوى او بفرست تا او را دستگير كنند و نزد من بياورند.

«باذان»، حاكم يمن طبق دستور مركز، دو مأمور دلاور خود را به حجاز روانه كرد.

وقتى آنان به طايف رسيدند، مردى آنان را به مدينه راهنمائى كرد. آن دو نفر به مدينه رفتند و نامه «باذان» را تقديم رسول خدا كردند. عظمت و هيبت پيامبر (ص) و خونسردى او مأموران را دچار وحشت كرده بود.

هنگامى كه پيامبر (ص)، اسلام را به آنان عرضه داشت مى‌لرزيدند. سپس فرمود:

امروز برويد. فردا من نظر خود را به شما مى‌گويم. فرداى آن روز كه مأموران يمن براى گرفتن جواب به حضور پيامبر (ص) رسيدند. فرمود: پروردگار جهان، مرا مطلع ساخت كه ديشب، هفت ساعت از شب گذشته (دهم جمادى الاولى سال هفتم هجرى)، «خسروپرويز» به وسيله پسرش «شيرويه» كشته شد و پسرش بر تخت سلطنت نشست.

آنگاه رسول خدا (ص) مأموران را به هديه‌هاى گرانبها روانه يمن ساخت. آنان راه يمن را در پيش گرفتند و باذان را از خبرى كه پيامبر (ص) داده بود مطلّع ساختند.

باذان گفت: «اگر اين خبر درست باشد، حتماً او پيامبر آسمانى است و بايد از او پيروى كرد.» چيزى نگذشت كه نامه‌اى به اين مضمون، از «شيرويه» به حاكم يمن رسيد: «آگاه باش، من خسروپرويز را كشتم و خشم ملت باعث شد كه من او را بكشم. زيرا او اشراف پارس را كشت و بزرگان را متفرق ساخت. هر موقع نامه من به دست تو رسيد، از مردم براى من بيعت بگير و هرگز با شخصى كه ادعاى نبوت مى‌كند و پدرم بر ضد او دستور داده بود با خشونت رفتار مكن تا دستور مجدد به تو برسد.»

نامه «شيرويه» خبرى را كه رسول خدا (ص) از عالم غيب و وحى داده بود تأييد مى‌كرد. باذان، حاكم ايرانى زاده و كليه كارگزاران دولت يمن كه ايرانى بودند مسلمان شدند و كم كم مردم يمن به دين اسلام در آمدند. «باذان» طى نامه‌اى به رسول خدا، اسلام خود و كارگزاران حكومتش را به آن حضرت ابلاغ نمود. [1]


[1] . سيره حلبى، ج 3، ص 247 - طبقات ابن سعد، ج 1، ص 260 - كامل، ج 2، ص 246 و تاريخ طبرى، ج 2، ص 655

نام کتاب : تاریخ اسلام دوران پیامبر نویسنده : جمعی از نویسندگان    جلد : 1  صفحه : 317
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست