responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تاریخ اسلام دوران پیامبر نویسنده : جمعی از نویسندگان    جلد : 1  صفحه : 316

بودم و پاى تو را مى‌شستم.»

آنگاه قيصر، نامه را همراه هدايائى توسط «دِحْيَه كَلْبى» براى رسول خدا فرستاد. [1]

متن نامه رسول خدا به خسرو پرويز، شاه ايران:

بِسْمِ اللَّه الرَّحْمنِ الرَّحيم‌

از محمّد، رسول خدا، به كسرى‌ بزرگ ايران. درود بر آنكس كه پيرو راستى و هدايت شود و به خدا و رسولش ايمان آورد و شهادت دهد كه پروردگارى جز او نيست و شريكى ندارد و محمد بنده و فرستاده او به سوى مردم است تا به زندگان بيم و اميد دهد.

اسلام بياور تا سلامت بمانى. و اگر سرپيچى و امتناع كنى، گناه پيروانت نيز بر عهده تو خواهد بود.

محمد رسول اللَّه [2]

«عَبْدُاللَّه بْنِ حُذافَه» نامه پيامبر اسلام را به دربار ايران رساند. وقتى مترجمان نامه راب براى شاه خواندند، او بر آشفت كه اين محمد كيست كه نام خود را قبل از نام من نوشته است؟ و پيش از آنكه تمام نامه خوانده شود آنرا پاره كرد.

فرستاده رسول خدا به مدينه بازگشت و ماجرا را گفت. رسول خدا (ص) دست به آسمان بلند كرد و چنين گفت: «خدايا! اين شخص نامه مرا پاره كرد، تو خود كشورش را پاره كن.» [3]

گستاخى ديگر خسروپرويز و مسلمان شدن مردم يمن‌

شاه ساسانى سرشار از غرور قدرت، به دست نشانده خود «باذان»، حاكم يمن چنين نوشت: به من خبر رسيده است كه مردى از قريش در مكه مدعى نبوت است. دو


[1] . تاريخ بعقوبى، ج 2، ص 77

[2] . همان مدرك

[3] . طبقات ابن سعد، ج 1، ص 259

نام کتاب : تاریخ اسلام دوران پیامبر نویسنده : جمعی از نویسندگان    جلد : 1  صفحه : 316
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست