نام کتاب : تاریخ اسلام دوران پیامبر نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 315
زمانى كه رسول خدا (ص) اين نامهها را مىنوشت، دو ابرقدرت
بزرگ آن روزگار، ايران و روم، بر سر حاكميت و گسترش مناطق تحت نفوذ خود با يكديگر بشدت
در رقابت بودند و نبض سراست جهات را در دست داشتند.
متن نامه رسول خدا به قيصر امپراطور روم:
بِسْمِ اللَّه الَّرحْمنِ الرَّحيم
از محمد، رسول خدا به قيصر، بزرگ روم.
سلام بر پيروان راستى و هدايت. تو را به دين اسلام دعوت
مىكنم. اسلام را بپذير تا سلامت بمانى و خداوند هم دوبار به تو پاداش دهد (پاداش ايمان
خودت و ايمان زيردستانت). اى اهل كتاب! شما را به سخنى كه ميان ما و شما يكسان است
دعوت مىكنم: جز خداى واحد را نپرستيم و كسى را شريك او قرار ندهيم و بعضى از ما بعضى
را به خدائى نگيرد و هر گاه آنان روى برتافتند، بگوئيد: گواه باشيد كه ما مسلمانيم.
[1]
وقتى «دِحْيَه كَلْبى» نامه را به قيصر رسانيد، او پس
از تحقيقات مفصلى درباره اسلام و دين موعود انجيل، نامهاى بدين شرح به رسول خدا نوشت:
«نامهاى است براى احمد، رسول خدا، همان كسى كه عيسى
بدو بشارت داده است از قيصر، پادشاه روم. هم نامه و هم فرستاده ات نزد من رسيد. به
راستى گواهى مىدهم كه خدا تو را به رسالت فرستاده است. نام و ياد تو را در انجيل كه
بدست ما است مىبينم.
عيسى بْنِ مَرْيَم ما را به آمدن تو بشارت داده است. من
هم ملت روم را دعوت كردم تا به تو ايمان آورند و مسلمان شوند. اما زير بار نرفتند و
اسلام نياوردند. با آنكه اگر فرمان مرا برده بودند برايشان بهتر بود. آرزو مىكنم كاش
نزد تو خدمت گزار