نام کتاب : تاریخ اسلام دوران پیامبر نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 319
فرستاده خدا و راستگوئى هستيد كه كتابهاى آسمانى او را
تصديق مىكند و من در حضور پسر عموى شما (جَعْفَرِ بْنِ ابيطالِبْ) مراسم اسلام و ايمان
و بيعت را انجام دادم و اينك براى ابلاغ پيام و اسلام خود، فرزندم «رارها» را رهسپار
محضرتان مىكنم و اعلام مىدارم كه من جز خود، ضامنِ كسى نيستم و اگر دستور فرمائيد
خودم رهسپار خدمت پرفيضتان شوم. درود بر شما اى رسول خدا.
زمامداران مِصْر و يَمامَه، هر كدام با هدايائى نامه رسول
خدا (ص) را جواب گفتند.
ولى هيچكدام مسلمان نشدند.
«مُقَوْقِسْ»، زمامدار مصر، نامه رسول خدا را همراه با
هدايائى محترمانه پاسخ داد. [2] زمامدار يَمامَه در پاسخ نوشت به اين شرط مسلمان مىشود
كه زمامدارى پس از رسول خدا به عهده او باشد كه اين پيشنهاد مورد موافقت رسول خدا
(ص) واقع نشد و آن حضرت فرمود: اين امرى الهى است. [3]
ليكن زمامدار بحرين مسلمان گرديد و رسول خدا (ص) او را
در همان سمت ابقا كرد.
زمامدار اردن در حضور سفير پيامبر (ص) با رژه نظامى به
قدرت نمائى پرداخت. و انديشه لشكركشى به مدينه را در سر پروراند و بدين منظور از حكومت
مركزى (روم) كسب تكليف كرد. وقتى نظر نامساعد قيصر، امپراطور روم را در اين باره فهميد،
بسان همه سياستمداران تغيير موضع داد. و سفير پيامبر (ص) را مورد تنفيذ قرار داد و
هدايائى به او تسليم كرد. [4]
[1] . تاريخ طبرى، ج 2، ص 653-652 و سيره حلبى، ج 3، ص
248
[2] . كامل، ج 2، ص 210 - طبقات، ج 1، ص 260 و سيره حلبى،
ج 3، ص 250
[3] . طبقات ابن سعد، ج 1، ص 263 و سيره حلبى، ج 3، ص
254