نام کتاب : تاریخ اسلام دوران پیامبر نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 342
روميان به مكه رسيد، قُرَيْش آنرا به حساب ضعف قواى اسلام
گذاشتند و بر قبايل همكيش و همپيمان مسلمين، صخت دلير گشتند.
به موجب پيمان صلح حُدَيْبيّه، هر قبيلهاى مىتوانست
با هر كى از دو گروه قُرَيْش يا مسلمانان پيمان ببند. خُزاعَه به پيمان محمّد (ص) و
بَنى بَكْر به پيمان قُرَيْش درآمدند.
در سال هشتم، درگيرى اى بين خُزاعَه و بَنى بَكْر پديدار
شد و قريش در اين تهاجم، بَنى بَكْر را بر ضد خُزاعَه يارى دادند و بطور ناشناس، نقاب
بر چهره، به همراهشان حمله كردند.
در اين ماجرا جمعى از خُزاعَه، مظلومانه كشته شدند و بدين
ترتيب پيمان صلح حُدَيْبيّه نقض گرديد. زيرا قُرَيْش بر ضد همپيمانان رسول خدا (ص)
وارد جنگ شده بود. [1]
تلاش براى تجديد پيمان
ابُوسُفْيان كه متوجه شده بود اين گستاخى، بى كيفر نخواهد
ماند بى درنگ خود را به مدينه رساند تا شايد پيمان را تجديد كند.
او در مدينه به خانه دخترش «امِّ حبيبه» همسر رسول خدا
(ص) وارد شد. اينك پدر و دخترى كه سالها همديگر را نديدهاند به هم مىرسند. پدر گمان
دارد كه دخترش از او به نيك استقبال و پذيرائى خواهد كرد و از اين رهگذر، خواهد توانست
مقصودش را عملى سازد. ليكن وقتى وارد خانه رسول خدا (ص) شد و خواست بر بسترى بنشيند،
دختر با بى اعتنائى فرش را برچيد. ابُوسُفيان با تعجب پرسيد: «چرا آن را برچيدى؟» دختر
پاسخ داد: «زيرا تو مردى مشرك و نجس هستى و شايسته نديدم در جاى رسول خدا (ص) بنشينى.»
ابوسفيان براى تمديد صلحنامه، به رسول خدا (ص) مراجعه
كرد. آن حضرت
[1] . امتاع الاسماع، ج 1، ص 357 و سيره ابن هشام، ج
3، ص 32
نام کتاب : تاریخ اسلام دوران پیامبر نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 342