نام کتاب : تاریخ اسلام دوران پیامبر نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 396
گرديد و با افراد تحت فرمانش به سوى مكه حركت كرد. در
نيمه راه، فرماندهى نيروهاى همراه را به يكى از افسران خود سپرد و با سرعت بسوى مكه
به نزد پيامبر (ص) شتافت و گزارش مأموريت خود را تقديم نمود. هنگامى كه نيروها به مكه
نزديك شدند على (ع)، به استقبال آنان رفت، ولى برخلاف انتظار ديد آنان پارچهها و حولههاى
بيت المال را كه مردم نَجْران به عنوان ماليات پرداخته بودند، در ميان خود تقسيم كرده
و به عنوان لباس احْرام پوشيدهاند.
على عليه السّلام از اين حركت ناشايست افسر تحت فرمانش،
سخت ناراحت شد و به او گفت: «چرا پارچهها را تقسيم كردى؟»
او پاسخ داد: «سربازان اصرار كردند كه من پارچهها را
بطور امانت به آنان بدهم و پس از انجام مراسم حجّ، پس بگيرم.» على عليه السّلام فرمود:
«تو چنين اختيارى نداشتى.» آنگاه همه پارچهها را باز پس گرفت و جهت تحويل به رسول
خدا (ص) بسته بندى كرد.
گروهى به حضور رسول خدا (ص) رسيدند و از سختگيرى عليه
السلام شِكْوه كردند.
رسول خدا (ص) به ناراضيان گفت: «از انتقاد درباره على
دست برداريد كه او در اجراى فرمان خداوند قاطع و سختگير است.» [1]
سخنان پرشور رسول خدا (ص) در آخرين حجّ
پيامبر اكرم (ص) در مراسم حجّ آن سال، در روز عرفه پيش
از نماز، خطبه خواند و فرداى آن روز هم در مَنى در سخنرانى اش چنين فرمود: [2]
[1] . در برخى ديگر از منابع اهل سنت چنين آمده است: نبى
گرامى اسلام فرمود: از على چه مىخواهيد؟ از على چه مىخواهيد؟ على از من است و من
از او، و او ولى و سرپرست و صاحب اختيار هر مومنى بعد از من است. (ر. ك. ترمذى، ج
5، ص 632، مستدرك حاكم، ج 3، ص 110-111 البدايه والنهايه، ج 7، ص 345 اسدالغابه، ج
4، ص 107-108.)
[2] . اين سخنرانى به دو صورت مشابه، در سيرهها نقل شده
است. يكى به عنوان سخنرانى در عرفه، ديگرى در مَنى (رجوع شود به مغازى واقدى، ج 3،
ص 1103 - سيره ابن هشام، ج 4، ص 250 - تاريخ يعقوبى، ج 2، ص 110 و تاريخ طبرى، ج 3،
ص 150
نام کتاب : تاریخ اسلام دوران پیامبر نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 396