نام کتاب : تاریخ اسلام دوران پیامبر نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 414
به سراغ ابُوبَكر و عُمَر و جمعى ديگر فرستاد. هنگامى
كه به نزدش آمدند، از آنان پرسيد: چرا با سپاه اسامَه نرفتهايد؟ پاسخ دادند: ما براى
تجديد بيعت با تو بازگشتيم و نمىخواستيم خبر بيمارى ترا از ديگران سؤال كنيم! [1]
وداع پيامبر (ص)
بيمارى رسول خدا (ص) شدّت يافت فاطمه زهرا سَلامُ اللَّه
عَلَيْها در كنار بستر پيامبر (ص)، چهره نورانى و ملكوتى پدر را مىنگريست كه از شدت
تب، عرق از آن مىريخت. فاطمه (سلام اللَّه عليها) شعر ابوطالب عليه السّلام را درباره
پيامبر (ص) زمزمه مىكرد:
وَ ابْيَضُ يُسْتَسْقَى الْغَمامُ بِوَجْهِه
ثِمالُ الْيَتامى
عِصْمَةٌ لِلَارامِلِ
يعنى: سپيد چهرهاى كه به آبرومندى چهره او از ابر، طلب
ياران مىشود، پناه يتيمان و نگهدار بيوه زنان است.
رسول خدا (ص) چشمانش را گشود و فرمود: دخترم، شعر مخوان،
قرآن بخوان (وَمَا مُحمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ
خَلَتْ مِن قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَفَإِنْ مَاتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلَى أَعْقَابِكُمْ
وَمَن يَنْقَلِبْ عَلَى عَقِبَيْهِ فَلَن يَضُرَّ اللَّه شَيْئاً وَسَيَجْزِي اللَّه
الشَّاكِرِينَ.)[2]
محمد (ص)، نيست مگر پيامبر خدا كه پيش از او هم پيامبرانى
آمده و رفتهاند. آيا هرگاه بميرد يا كشته شود، به آئين گذشتگان خود باز مىگرديد؟
و هر كس به آئين گذشتگان خود باز گردد، خدا را ضررى نمىرساند و خدا شاكران را پاداش
مىدهد.
رسول خدا (ص)، آهسته در گوش فاطمه سَلامُ اللَّه عَلَيْها
سخنى گفت كه او گريه و شيون سر داد. پيامبر (ص) نتوانست ناآرامى دخترش را تحمل كند.
دوباره در گوش او سخنى فرمود كه فاطمه عَلَيْهَا السَّلامُ آرام شد و لبخند زد.
بعدها از فاطمه (ع) سؤال كردند رسول خدا (ص) با تو چه
فرمود كه اوّل بار گريستى و ديگر بار شادمان شدى؟ فاطمه سَلامُ اللَّه عَلَيْها پاسخ
داد، «بار اول، خبر
[1] . ارشاد، شيخ مفيد، ص 97-98 - منتهى الآمال، ص
128 و تلخيص الشافى، شيخ طوسى، ج 3، ص 226