نام کتاب : تاریخ تحلیلی پیشوایان نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 117
دستور داد زنجير
از گردن امام عليه السلام برگرفته و دستبند اسيران را باز كنند. [1] چند لحظه بعد سر
مبارك امام حسين عليه السلام را آورده و در مقابل يزيد بر زمين نهادند. يزيد با بيان
سخنان كفرآميز و نواختن چوبدستى بر چهره ملكوتى فرزند پيامبر صلى الله عليه و آله كينه
ديرينه خود را با اسلام و رهبران آن براى بار ديگر به اثبات رسانيد، ليكن با واكنش
صريح و قاطع بازماندگان واقعه عاشورا و در رأس آنان امام سجّاد و زينب كبرى مواجه شد.
امام زينالعابدين خطاب به وى فرمود:
اى پسر معاويه و
هند و صخر! پيشاز آنكه تو متولد شوى، نبوت و امامت پيوسته از آن پدران و نياكان من
بوده است. جدّم على بن ابىطالب عليه السلام در غزوههاى بدر، احد و احزاب، پرچمدار
رسول خدا صلى الله عليه و آله بود؛ در حالى كه پدر و جدّ تو پرچمدار كفر بودند
.... [2]
اوج مبارزه و افشاگرى
امام عليه السلام عليه يزيد در مسجد شام و در حضور انبوه مردم بود كه بر فراز منبر
رفت و به تفصيل سخن گفت و پس از معرفى خود و انتسابش به رسول خدا صلى الله عليه و آله،
امير مؤمنان، حضرت زهرا و امام حسين عليهم السلام، به بيان امتيازات خود به عنوان اهل
بيت پيامبر صلى الله عليه و آله پرداخت، سپس جنايات يزيد در حق خاندان پيامبر صلى الله
عليه و آله بويژه پدر بزرگوار خويش و خاندان او را برشمرد.
سخنان امام عليه
السلام مجلس را منقلب كرد چندانكه صداى ضجّه و گريه از هر گوشه برخاست. يزيد ناچار
شد براى قطع سخنرانى آن حضرت به مؤذن دستور دهد اذان بگويد. [3]
پس از سخنان امام
زينالعابدين در مسجد جامع دمشق افكار عمومى متوجه خاندان پيامبر صلى الله عليه و آله
گشت و بسيارى از تبليغات دشمن، خنثى و نقشههايش نقش بر آب شد. مردم شام كه تا قبل
از اين مىپنداشتند، اسرا خارج از دين هستند، با شنيدن سخنان امام عليه السلام به
خطاى خود پى بردند و فهميدند كه آنان خويشاوندان رسول خدا صلى الله عليه و آله و پرچمداران
نهضت مقدس اسلام هستند و يزيد بدون جرم و دليل قانعكنندهاى پدر وى را به شهادت