نام کتاب : تاریخ تحلیلی پیشوایان نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 119
انگيزههاى دو جبهه
درگير، فرجام كار، ماجراى اسارت اهل بيت پيامبر صلى الله عليه و آله، حوادث و وقايعى
كه در طول سفر اسارت در كوفه و شام رخ داده و دهها موضوع ديگر از امام زينالعابدين
و زينب كبرى عليهما السلام مىپرسيدند. آنان نيز به تناسب نياز و درك مخاطبان، پاسخ
مىدادند و اين بهترين و مناسبترين فرصت تبليغاتى بود كه امام سجاد عليه السلام بخوبى
از آن بهره جست.
امام سجّاد عليه
السلام- بنابر نقل منتسب به پيشواى ششم- مدت چهل سال [1] در حالى كه روزها را به روزه
و شبها را به عبادت و نماز سپرى مىكرد بر پدر بزرگوارش گريست.
زمانى كه بر سفره
افطار مىنشست و چشمش به غذا و آب مىافتاد در حالى كه گريه مىكرد مىفرمود:
فرزند رسول خدا صلى
الله عليه و آله گرسنه و تشنه به شهادت رسيد و اين سخن را آنقدر تكرار مىكرد كه غذايش
با اشكهاى ديدگانش تر مىشد و زندگىاش بدين گونه بود تا به پروردگارش پيوست. [2]
زنان بنىهاشم به
مدت پنج سال به رسم عزا لباس سياه و خشن پوشيده و در گرما و سرما به همان اكتفا مىكردند.
در اين مدت خضاب نكردند، سرمه بر چشم نكشيدند و از خانههاى ايشان براى پختن غذا دودى
بلند نشد تا زمانى كه عبيداللّه بن زياد كشته شد. [3]
رباب همسر امام حسين
عليه السلام و مادر سكينه و طفل شيرخوار امام عليه السلام تا زنده بود بر همسر شهيد
خود گريست و به مدت يك سال ملازم مرقد مطهر او بود. پس از آن نيز زير سقف خانهاى نرفت
تا از فرط اندوه و تأسف درگذشت. [4]
امالبنين هر روز
دست نوهاش عبيداللّه بن عباس را مىگرفت و به بقيع مىبرد و براى چهار فرزند شهيدش
بويژه حضرت ابوالفضل به عزادارى و نوحهسرايى مىپرداخت؛
[1] رواِیت
چهل سال با نقل ِیعقوبِی (ج 2، ص 303) که شهادت آن حضرت را در سال 100
هجرِی ذکر کرده منطبق است؛ ولِی اگر قول مشهور ـ ِیعنِی سال
95) را در مورد شهادت امام علِیه السلام بپذِیرِیم، مدت امامت
پِیشواِی چهارم کمتر از چهل سال خواهد بود.