هيچ چيز به اندازه
تقيّه چشم پدرت را روشن نمىسازد؛ زيرا تقيّه سپر مؤمن است.
كاربرد تقيّه بهعنوان
«سپر» مؤمنى كه هماره در حال نبرد با كفر و گمراهى است، [2] بيانگر اين است كه امام
باقر عليه السلام با مطرح كردن تقيّه در مقام آسايشطلبى و مسؤوليّتگريزى نيست بلكه
ياران خود را به تقيّهاى فرامىخواند كه مانند سپرى حافظ جان مؤمن از تلف شدن باشد
و او را براى ادامه نبرد يارى دهد. چه آنكه سپر در ميدان كارزار كارآيى دارد نه در
بستر آسايش.
البته بهرهگيرى
از تاكتيك تقيّه در خط مشى سياسى توسط امام باقر عليه السلام بدان معنا نيست كه آن
حضرت فعّاليتهاى آشكار متعرضانه عليه زورگويان حاكم نداشته است.
امام عليه السلام
گاه كه شرايط را مقتضى مىديد حقايق را- بويژه در زمينه مسائل اعتقادى- براى مردم بيان
مىكرد تا به انحراف نيفتند. اينك چند نمونه:
1- تبيين
و تثبيت امامت
امام باقر عليه السلام
امامت را حق منحصر به فرد خود مىدانست و بر بطلان پيشوايى خلفاى حاكم و عدم مشروعيت
جايگاه آنان تأكيد داشت. امام عليه السلام در مقام لزوم برقرارى نظام امامت راستين
در جامعه اسلامى به محمد بن مسلم مىفرمايد:
هر كس از اين امت
بدون امامى آشكار، عادل و منصوب از جانب خدا، بسر برد، گمراه شده و به حيرت مىافتد.
و چنانچه در اين حال بميرد در حال كفر و نفاق مرده است. اى محمّد! سردمداران جور و
ستم و پيروانشان از دين خدا منحرف گشته، خود گمراه شده و ديگران را به گمراهى مىكشانند.
[3]
تأكيدهاى مكرر امام
عليه السلام بر مسأله «ولايت» در كنار نماز، روزه، حج و زكات، بهعنوان