نام کتاب : تاریخ تحلیلی پیشوایان نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 180
سفره مىنشست، با
خدمتكاران انس داشت و در مواقع لازم با تذكرات لازم، ياران خويش را از فرو افتادن در
دام فساد و انحراف بازمىداشت و در صورت بىتوجهى و اصرار برخلاف، آنان را طرد مىكرد
تا كارهاى خلاف ايشان به حساب آن حضرت گذاشته نشود بهعنوان نمونه مىتوان تذكرات،
انتقادات و موضعگيرىهاى امام را در برابر برادرش زيد معروف به «زيد النّار» و برادر
زادهاش محمد بن جعفر نام برد. [1]
امام رضا عليه السلام
به همان اندازه كه نسبت به مستضعفان و زيردستان مهربان و متواضع بود در رويارويى با
مستكبران و طاغوتهاى زمان خود بىاعتنايى مىكرد. برخورد تحقيرآميز آن حضرت با فضل
بن سهل وزير مأمون شاهد گوياى اين سيره امام عليه السلام است:
فضل به حضور امام
رسيد، مدتى بر سر پا ايستاد و حضرت به وى اعتنايى نكرد تا آن كه سر بلند كرد و فرمود:
چه كار دارى؟ گفت: سرور من! اين نامهاى است كه مأمون براى من نوشته است [2] و شما
كه وليعهد هستيد شايسته است كه همسان با عطاياى خليفه مرا مشمول بخششهاى خويش سازيد.
امام دستور داد نامه
را بخواند. فضل همچنان كه ايستاده بود نامه را خواند. حضرت فرمود: اگر تقوا پيشه كنى
همانند آنچه در اين نامه آمده ما نيز به تو مىدهيم. [3]
حدود دو سوّم از
عمر امام رضا عليه السلام پيش از امامت آن حضرت سپرى شد. متأسفانه از فعّاليّتهاى
آن بزرگوار در اين مقطع جز چند رويداد چيزى در دسترس نيست. [4] در يك نگاه، مقطع
35 ساله ياد شده دوران رنج و محنت آن حضرت بود؛ زيرا از يك سو به چشم خود مىديد كه
آل على عليه السلام و پيروان ائمه عليهم السلام به جرم اعتقاد به امامت پدر بزرگوارش
گروه گروه گرفتار چنگال ستم حكمرانان عباسى شده و به دست آنان شهيد
[1] زِید در
مدِینه خروج کرد و پس از تسلّط بر بصره به کشتار مردم و آتش زدن خانههاِی
آنان بوِیژه بنِی عباس پرداخت و ضمن ارتکاب خلاف از موقعِیت بردارش
و خوِیشاوندِی با خاندان پِیامبر صلِی الله علِیه و آله
سوء استفاده مِیکرد. محمد بن جعفر گراِیش به زِیدِیه داشت و
معتقد به قِیام مسلحانه بود و مدعِی امامت شد و مردم را به سوِی
خود فراخواند.
[2] مأمون در
اِین نامه هر آنچه که فضل از اموال و قطاِیع و پست و مقام از او خواسته
به وِی داده بود.