نام کتاب : تاریخ تحلیلی پیشوایان نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 55
اين گفتار كوتاه
امّا كوبنده و پرمعنى همه حاضران در مسجد را مبهوت ساخت و چشمها را بهسوى گوينده
آن خيره كرد. ابوبكر چنان غافلگير شده بود كه چارهاى جز تصديق سبط اكبر پيامبر صلى
الله عليه و آله نداشت؛ از اين رو، در پاسخ او گفت: «راست گفتى! سوگند به خدا، آن منبر
پدر تو است نه منبر پدر من.» [1]
هنگامى كه ابوذر-
صحابى عظيمالشّأن رسول خدا صلى الله عليه و آله- به دستور عثمان به ربذه تبعيد شد،
برغم آنكه خليفه دستور داده بود هيچ كس او را بدرقه نكند و مروان را بر اين كار گمارده
بود، على عليه السلام همراه دو فرزند بزرگوارش امام حسن و امام حسين عليهما السلام
و بعضى ديگر، از آن آزادمرد به گرمى بدرقه و با سخنانى دلگرم كننده او را به ادامه
مبارزه و پايدارى در آن راه تشويق كردند. در فرازى از سخنان امام حسن عليه السلام به
هنگام بدرقه ابوذر آمده است:
اى عمو جان! ...
رفتار و برخورد اين گروه را با خود مىبينى، پس دنيا را با يادآورى جدايى از آن، از
خود وا نِهْ و سختى دشوارىها و ناكامىهاى آن را به اميد روزگار پس از آن بر خويش
هموار ساز و شكيبايى پيشه كن تا آنگاه كه به ديدار رسولاللّه صلى الله عليه و آله
نائل آيى در حالى كه از تو خشنود خواهد بود. [2]
ب- دوران
زمامدارى
امام مجتبى عليه
السلام در مقطع پنج ساله حكومت ظاهرى امير مؤمنان عليه السلام بازويى توانا، مشاورى
دلسوز و فرماندهى لايق براى امام زمان خود بود. به نمونههاى زير توجّه فرماييد:
امام حسن عليه السلام
در سال 36 هجرى با پدر گرامىاش از مدينه بهسوى بصره حركت كرد تا آتش جنگ جمل را كه
«ناكثين» برافروخته بودند فرونشاند.
در «ذى قار» به فرمان
حضرت على عليه السلام در رأس هيأتى مركب از عمّار ياسر و قيس بن سعد به كوفه رفت تا
مردم را عليه ناكثين بسيج كند. در پى تلاشها و سخنرانىهاى مهيّج
[1] شرح نهج
البلاغه، ابن ابِی الحدِید، ج 6، ص 43؛ تارِیخ الخلفاء،
سِیوطِی، ص 80.
[2] شرح نهج
البلاغه، ابن ابِی الحدِید، ج 8، ص 253.
نام کتاب : تاریخ تحلیلی پیشوایان نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 55