responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تاریخ تحلیلی پیشوایان نویسنده : رفیعی، علی    جلد : 1  صفحه : 69

ستمگران توصيه كرد. سپس فرمود:

معاويه ما را به چيزى فراخوانده كه در آن نه عزّت است و نه انصاف. اكنون اگر خواهان زندگى هستيد، پيشنهادش را بپذيريم و اين خار را بر ديده تحمل كنيم و چنانچه مرگ (با عزّت و شرف) مى‌خواهيد، جان خود را در راه رضاى خدا بذل كنيم و (در ميدان جنگ) معاويه را در پيشگاه خدا به محاكمه كشيم.

جمعيّت يكصدا فرياد برآوردند: ما خواهان بقا و زندگى هستيم. [1]

امام حسن عليه السلام در چنين شرايطى كه خود را در ميان يارانش تنها يافت چاره‌اى جز پذيرش صلح نديد. از اين رو، پيشنهاد معاويه را مشروط پذيرفت.

صلح در آينه سخنان امام عليه السلام‌

اين بخش را با سخنان امام مجتبى عليه السلام درباره فلسفه پذيرش صلح كه به مناسبت‌هاى مختلف ايراد شده پايان مى‌بريم.

در پاسخ اعتراض يكى از شيعيان در واگذارى خلافت به معاويه:

«وَاللَّهِ ما سَلَّمْتُ الْأَمْرَ الَيْهِ الَّا انّى‌ لَمْ اجِدْ انْصاراً وَ لَوْ وَجَدْتُ انْصاراً لَقاتَلْتُهُ لَيْلى‌ وَ نَهارى‌ حَتَّى يَحْكُمَ اللَّهُ بَيْنى‌ وَ بَيْنَهُ» [2]

به خدا سوگند، من از آن روى حكومت را به وى واگذار كردم كه ياورى نداشتم. اگر ياورى مى‌داشتم، شب و روز با او مى‌جنگيدم تا خداوند ميان من و او حكم كند.

در پاسخ زيد بن وهب جهنّى كه پرسيده بود: مردم نسبت به مسأله جنگ يا صلح با معاويه سرگردانند، نظر شما نسبت به اين مسأله چيست؟ امام عليه السلام فرمود:

«... وَاللَّهِ لَوْ قاتَلْتُ مُعاوِيَةَ لَأَخَذُوا بِعُنُقى‌ حَتَّى يَدْفَعُونى‌ الَيْه سِلْماً» [3]

به خدا سوگند اگر با معاويه درگير شوم، اينان گردن مرا گرفته به صورت اسير به وى تحويل مى‌دهند.


[1] تارِیخ طبرِی، ج 5، ص 162 و کامل، ج 3، ص 405.

[2] بحار الانوار، ج 44، ص 147.

[3] بحار الانوار، ج 44، ص 20.

نام کتاب : تاریخ تحلیلی پیشوایان نویسنده : رفیعی، علی    جلد : 1  صفحه : 69
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست