رضا شاه در 25 شهريور 1320 تحت فشار حوادثِ پيش آمده،
به نفع پسر ارشد خود از مقام سلطنت استعفا داد. دولت بريتانيا پس از مشورت با زمامداران
مسكو، پسر بيست و يك ساله او محمدرضا را به عنوان پادشاه جديد ايران به رسميت شناختند.
در سالهاى نخستين سلطنت وى امور ايران عملًا در دست سفراى انگليس و روس بود. آنها علنى
و رسمى در امور داخلى ايران مداخله و امر و نهى مىكردند. و هدفى جز نابودى مذهب نداشتند.
به گفته سيد جمالالدين اسدآبادى:
هر مسلمانى بايد بداند كه انگليس قصد دارد، دين اسلام
را براندازد، و مسلمانان را، در هر جاى كره زمين، نابود سازد، اگر چه اين كار شدنى
نيست. [2]
پس از مدتى، براساس توافقهاى استعمارى، آمريكا نقش انگليس
را در برخى كشورها، از جمله ايران، بر عهده گرفت. او دشمن بزرگ اسلام و ملت ايران گرديد
و جنايات دوره رضا خانى به صورتى ديگر با ديكته آمريكا ادامه يافت. در اينجا به برخى
از اقدامات محمدرضا براى مذهبزدايى اشاره مىشود:
يك. تصويب قانون تشكيل انجمنهاى ايالتى و ولايتى.
[3]
[1] . همان، ص 34-40؛ تاريخ سياسى معاصر ايران، ج 1، ص
117-120
[2] . سيد جمال الدين، اسدآبادى، العروة الوثقى، ص
357
[3] . پس از فوت آيتالله بروجردى و آيتالله كاشانى در
سال 1340 شاه و اسد الله علم فرصت مناسبى براى اهداف خويش پيدا كردند و قانون انجمنهاى
ايالتى و ولايتى را در چهاردهم مهر 1341 براى زورآزمايى با روحانيون و پيوستگى كامل
به غرب تصويب كردند. اين قانون برخلاف قانون مصوب مجلس دوره اول، قيد اسلام از شرائط
انتخابكنندگان و انتخابشوندگان برداشته شده بود. همچنين سوگند به «كتب آسمانى» را
به جاى قرآن كافى دانسته بود و به زنان حق رأى و تساوى حقوق با مردان داده شده بود.
(امينى، علىرضا، تحولات سياسى و اجتماعى ايران در دوران پهلوى، ص 259-261)
نام کتاب : تاریخ تشیع در ایران نویسنده : شاکر،ابوالقاسم جلد : 1 صفحه : 158