responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : زندگانی امام باقر نویسنده : حیدری، احمد    جلد : 1  صفحه : 103

درزمان امام باقر (ع) مى گفت: كاش در بين شرق و غرب زمين كسى را مى‌شناختم كه على را به خاطر كشتار خوارج درنهروان ظالم نمى‌دانست تا به نزد وى مى‌رفتم وعلت مى‌پرسيدم.

امام باقر را به وى معرفى كردند و او خدمت امام رسيد. امام (ع) بعد از حمد و ثناى خدا از فرزندان مهاجر وانصار كه حضور داشتند خواست تا اگر منقبت و فضيلتى از امام (ع) مى‌دانند تعريف كنند. حاضران فضايلى را بر شمردند تا رسيد به كلام پيامبر درجنگ خيبر كه فرمود: اين پرچم رافردا به كسى خواهم داد كه خداو رسول را دوست دارد و خداو رسول هم او را دوست دارند.

نافع ضمن تاييد اين خبر گفت: ولى على بعد ازآن كافر شد (واهل نهروان را به ناحق كشت).

امام فرمود: به من بگو آيا خدا مى‌دانست كه على درآينده اهل نهروان را مى‌كشد واعلام كرد او را دوست دارد يا نمى‌دانست؟ اگر بگويى نمى‌دانست، كافر شده‌اى.

نافع: مى‌دانست.

امام: آيا او را به خاطر اينكه مطيع مى‌دانست دوست داشت يا به خاطر اينكه گناهكار مى‌دانست؟

نافع: چون او را مطيع مى‌دانست، دوستش داشت.

امام: برخيز كه شكست خوردى.

نافع با اعتراف بر حقانيت امام مجلس را ترك كرد. [1]

اينها نمونه‌هايى از اقدامات هدايتگرانه امام درمقابل توده مردم و گروههاى ناآگاه بود. امام خود را هدايتگرى مى‌ديد كه بايد به وظيفه هدايتگرايش عمل كند اگر چه مردم از روى بغض، كينه، عناد و جهالت هدايت او را نپذيرند. امام باقر عليه‌السلام اين حقيقت را چنين بيان فرمود:

»گرفتارى ما از ناحيه مردم بس بزرگ است، اگر بخوانيمشان دعوت ما را نمى‌پذيرند واگر


[1] - بحارالانوار، ج 46، ص 201

نام کتاب : زندگانی امام باقر نویسنده : حیدری، احمد    جلد : 1  صفحه : 103
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست