responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : زندگانی امام باقر نویسنده : حیدری، احمد    جلد : 1  صفحه : 114

نشستن بدهد. امام فرمود: تو مرد مشهورى هستى و دوست ندارم نزد من بنشينى.

ابوحنيفه بدون اجازه نشست و سؤال كرد: تو امامى؟ (ادعاى امامت دارى؟)

امام با توجه به مصالحى كه درنظر داشت فرمود: نه‌

ابوحنيفه- قومى از كوفيان چنين مى‌پندارند.

امام- با آنان چه كنم؟

ابوحنيفه- به آنان بنويس وازامام نبودن خويش با خبرشان كن.

امام- نمى‌پذيرند همان طور كه تو را از نشستن نزد خود نهى كردم، ولى طاعت نكردى. [1]

اين برخورد امام، يك برخورد طرد گونه است. امام نمى‌خواهد او را بپذيرد چون او به اسلام ناب اعتقاد وآمادگى شنيدن حرف حق را نداشت وامام با اين رفتار مخالفت خود باوى را نشان مى‌دهد.

مشابه اين برخورد راامام با عبدالله بن قيس ماصر، از مرجئه، دارد. وى از امام سؤالى مى‌كند ولى امام جواب او را نمى‌دهد. هر ترفندى به خرج مى‌دهد كه از امام جواب بگيرد، موفق نمى‌شود تا اينكه يكى از دوستان خويش را مأموريت مى‌دهد كه خود را در صف شيعيان جازده و با آنان به حج برود و بعد به محضر امام مشرف شده و سؤال رامطرح كند و جواب بگيرد. آن فرد در اثر مصاحبت با شيعيان هدايت مى‌شود ولى از عبدالله مخفى مى‌كند و درايام حج به هزينه عبدالله راهى سفر مى‌شود و بالاخره خدمت امام مى‌رسد. امام ضمن احوال پرسى، قضيه او با عبدالله را مطرح مى‌كند و جواب سؤال را مى‌دهد واو را درخبر دادن به عبدالله مخيّر مى‌گرداند واو نيز اعلام مى‌كند كه هيچ گاه جواب را به عبدالله بن قيس نخواهد گفت. [2]

اينها نمونه‌اى از برخوردهاى امام بارهبران منحرف فكرى بود.

امام و زاهد نمايان‌


[1] - مناقب، ج 4، ص 199

[2] - بحار الانوار، ج 46، ص 304-305

نام کتاب : زندگانی امام باقر نویسنده : حیدری، احمد    جلد : 1  صفحه : 114
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست