نام کتاب : زندگانی امام باقر نویسنده : حیدری، احمد جلد : 1 صفحه : 113
امام در برخورد با اين فقيه بصرى،
مانند برخورد با حسن بصرى آنان را از به عهده گرفتن مرجعيت فكرى و دينى برحذر
مىدارد و به مصداق حقيقى مرجعيت ارجاع مىدهد ومقام الهى خود را تبيين مىكند.
3- اعلام بيزارى از گروههاى
انحرافى: عبدالله بن عطا گويد: يك بار خدمت امام بودم و به جايى مىرفتيم. موقع
نماز از مركبهايمان پياده شديم ونمازخوانديم. بعد امام سوار بر مركب شد و شكر وحمد
خدا گفت وادامه داد:
خدايا مرجئه را لعنت كن كه آنان
دشمنان دنيايى وآخرتى ما هستند. [1]
در موردى ديگر، يكى از اصحاب امام
براى عرض ادب قصد محضر امام مىكند ولى اجازه نمىيابد. او كه چنين انتظارى نداشت،
دلگير واندوهگين به منزل باز مىگردد وخواب از سرش مىپرد وبا خود فكرى مىكند كه
امام را رها كند و به كدام گروه بپيوندد:
به مرجئه كه چنين اعتقادى دارند؟
به قدريه كه چنان اعتقادى دارند؟ به حروريّه (يك گروه از خوارج) با آن اعتقادات
ناصحيح؟ به زيديه؟ همه اينان اعتقاداتى دارند كه باطل است. همچنان كه دراين وضع
آشفته روحى است، فرستاده امام او را به نزد امام مىخواند. او به محضر امام مشرف
مىشود وامام به او مىفرمايد: نه به مرجئه ملحق شو، نه به قدريه، نه به حروريه
ونه به زيديه، به سوى ما بيا بعد حضرت دليل نپذيرفتن او را برايش بيان مىكند. [2]
امام با اين بيانات، مخالفت صريح خود را با اين گروههاى منحرف توجيهگر بيان
مىكند.
4- برخورد طردگونه: ابوحنيفه از
رهبران فكرى معروف، معاصر امام و از مرجئه بود، ابو يوسف از شاگردان معروف وى، او
را از مرجئه شمرده و بعضى ديگر او را »رأس و كلّه مرجئه» ناميدهاند. [3]
وى روزى امام باقر (ع) را در مسجد
و از امام اجازه خواست كه به وى اجازه