نام کتاب : زندگانی امام باقر نویسنده : حیدری، احمد جلد : 1 صفحه : 30
پدران بزرگوارش پيشتاز بود. هيچ
گاه ازياد حق غافل نشد و خوف از قهر و غضب خدا و شوق لقاى حق او را بى تاب كرده
بود. امام صادق عليهالسلام مىفرمايد:
«پدرم همواره به ياد خدا بود. در
حال راه رفتن و غذا خوردن و حتّى هنگام سخن گفتن نيز از ياد خدا مشغول نمىشد.
مىديدم كه زبانش به ذكر (لااله الاالله) در حركت است.
صبحگاهان ما را جمع مىكرد و تا
طلوع خورشيد به ذكر خدا وا مىداشت، آن را كه مىتوانست قرآن بخواند، به قرائت
قرآن و ديگران را به ذكر گفتن امر مىكرد.» [1]
خادم امام باقرعليهالسلام نقل
مىكند:
«باامام باقر (ع) به قصد حج خارج
شديم. هنگامى كه داخل مسجد الحرام شد و چشمش به كعبه افتاد، صدايش به گريه بلند
شد. عرض كردم: پدرومادرم فدايتان باد، مردم متوجه شما هستند، كاش صدايتان را بلند
نكنيد (آهسته تضرع كنيد، زيرا به گمان او اگر مردم امام را در اين حال مىديدند،
براى امام كسر شأن بود.) امام در جوابش فرمود:
واى بر تو اى افلح، چرا صدايم را
به گريه بلند نكنم، شايد (به خاطر اين تضرع وزارى من) خداى تعالى نظر رحمتى برمن
كند و بدان سبب در فرداى قيامت رستگار شوم.
«بعد امام طواف خانه كرد و پشت
مقام به ركوع (نماز) ايستاد وهنگامى كه از نمازفارغ شد موضع سجده امام (ع) از اشك
چشمهايش خيس شده بود.» [2]
امام صادق عليهالسلام مىفرمايد:
«شبها براى پدرم بسترش را آماده
مىكردم و وقتى او به بستر مىرفت، من نيز به بستر خويش مىرفتم. شبى پدرم دير آمد
به سراغ ايشان به مسجد آمدم؛ ديدم درتنهايى و
[1] - بحارالانوار، ج 46، ص 297
به نقل از كافى، ج 2، ص 498