نام کتاب : تاریخ زندگانی امام جواد نویسنده : حسینی شاهرودی، محمد جلد : 1 صفحه : 202
دفن كنند. سرانجام حضرت عبدالعظيم از دنيا رفت و در آن
باغ كه اكنون بقعه و بارگاه وى قرار دارد، به خاك سپرده شد. (1) شيعيان زمانى كه حضرت
عبدالعظيم را براى غسل برهنه مىكردند، در جيب او ورقهاى را ديدند كه در آن نسب خود
را معرفى كرده بود. (2)
يكى از مراحل حساس و درخشان زندگى حضرت عبدالعظيم (ع)،
عرضه كردن عقايد دينى خود به محضر امام هادى (ع) است. كه از يك طرف صفا و صداقت او
را ابراز مىدارد و از طرف ديگر نشانه ديندارى واقعى و احساس مسؤوليتى است كه وى در
پرتو علم و دانش خود، به اهميت آن پى برده است و مىتواند به عنوان يك درس آموزنده
و سرمشق سازندهاى مورد متابعت و پيروى قرار گيرد.
حضرت عبدالعظيم مىگويد: خدمت مولايم امام هادى (ع) رسيدم.
آن حضرت فرمود: مرحبا، خوش آمدى تو از دوستان واقعى ما هستى، عرض كردم اى فرزند پيامبر،
دوست دارم عقايد دينى خودم را خدمت شما بيان كنم، تا چنانچه مورد قبول شما باشد، بر
آن استوار بمانم و بتوانم بدين وسيله به ملاقات پروردگارم برسم.
امام هادى (ع) فرمود: بيان كن.
وى عقايد خود را درباره خدا، پيامبر، امامت، معراج و قبر
و قيامت بيان داشت و گفت: پس از عقيده به ولايت و امامت، احكام واجب الهى، نماز، زكات،
روزه، حج، جهاد، امر به معروف و نهى از منكر است.
امام هادى (ع) فرمود:
«اى ابوالقاسم، به خدا سوگند، اعتقاداتى كه عرضه داشتى،
مبانى واقعى دين الهى است كه خداوند براى بندگان خود برگزيده و از آن خشنود مىشود.
بنابراين، بر اين عقايد استوار و ثابت قدم باش، زيرا خداوند در اين راه تو را در دنيا
و آخرت، پايدار و جاويدان مىگرداند. (3)
از اين رو امام هادى (ع) آگاهى دينى او را مورد تأييد
قرار مىداد و اصحاب را در ناحيه رى براى آموختن مسائل دينى به او ارجاع مىداد. «ابوتراب
رويانى» مىگويد:
نام کتاب : تاریخ زندگانی امام جواد نویسنده : حسینی شاهرودی، محمد جلد : 1 صفحه : 202