responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تاریخ زندگانی امام جواد نویسنده : حسینی شاهرودی، محمد    جلد : 1  صفحه : 30

كشورهاى اسلامى بخصوص ايران، عراق، هند، پاكستان و افغانستان پراكنده‌اند. [1]

او در سال 214 هجرى در مدينه به دنيا آمد و بيش از شش سال سن نداشت كه پدر بزرگوارش به شهادت رسيد. هنگامى كه امام هادى (ع) به سامراء احضار شده بود، او فرزندان امام جواد (ع) و اموال آن حضرت را سرپرستى مى‌كرد.

متوكل عباسى كه از موقعيت موسى مبرقع در مدينه وحشت داشت بنا به نقلى او را در سال 244 براى اجراى مقاصد شيطانى خود [2] به سامراء احضار كرد ولى به آرزوى خود نرسيد و موسى در سال 247 پس از مرگ متوكل به كوفه رفت و در سال 256 عازم قم شد.

عربهاى اشعرى قم كه از يمن به آنجا آمده بودند چون موسى [3] را نمى‌شناختند، او را از قم بيرون كردند. آن بزرگوار از قم به كاشان رفت و مورد استقبال و احترام احمد بن عبدالعزيز قرار گرفت. او هر ساله يك هزار مثقال طلا با يك اسب به‌جناب موسى‌مى‌بخشيد.

دو نفر از رؤساى عرب كوفه كه براى ديدار ايشان به قم آمده بودند، زمانى كه از جريان آگاه شدند، مردم قم را سرزنش كردند و ايشان را سراغ موسى فرستادند. آن بزرگوار عذر آنان را پذيرفت و به قم بازگشت. اهل قم از آن پس موسى را بسيار احترام مى‌كردند و اموال زيادى به او بخشيدند. موسى با آن هدايا مزارعى خريد و به كشاورزى پرداخت.

خواهران او، زينب، ام محمد و ميمونه و دخترش بريهه، نيز به نزد او آمدند و تا آخر


[1] - الامام الجواد، قزوينى، ص 85 و مسند الامام الجواد، ص 85

[2] - در روايتى آمده است: متوكل گفت: من موفق نشدم ابن الرضا (امام هادى (ع)) را به كارهاى خلاف وادار كنم. به او گفتند بهتراست برادرش موسى را احضار كنى و او را به بزم خود بكشانى آنگاه مشهور خواهد شد كه ابن الرضا اين كارها را انجام داده است. امام هادى (ع) موسى را از اين اقدام نهى كرد ولى او نپذيرفت. آن حضرت فرمود هرگز موفق نخواهى شد. او (به سامرا رفت و) سه سال در سامراء ماند ولى نتوانست با متوكل ديدار كند. (ر. ك - بحارالانوار، ج 50، ص 3).
لكن اين روايت ضعيف و راوى آن يعقوب بن ياسر مجهول است و اعتمادى به گفته او نيست (معجم رجال الحديث، ج 19، ص 75، الامام الجواد، قزوينى، ص 85).
و نيز موسى مبرقع رواياتى از برادر بزرگوارش امام هادى (ع) نقل كرده است و از اصحاب آن حضرت به شمار مى‌آيد و چنين اتهامى كه تمايل به فساد داشته باشد و با امام (ع) مخالفت كرده باشد از ساحت او به دور است. (ر. ك - معجم رجال الحديث، ج 19، ص 74، تهذيب الاحكام، ج 9، ص 355.)

[3] - موسى صورتى زيبا و چهره‌اى درخشان داشت به گونه‌اى كه او را يوسف زمان خود مى‌گفتند او زمانى كه از منزل خارج مى‌شدصورت خود را با برقع مى‌پوشاند تا از نگاه مردم كه مدت طولانى به چهره او خيره مى‌شدند محفوظ بماند از اين رو او را مبرقع ناميدند و چون او را نشناختند از قم بيرونش راندند. (ر. ك - الامام الجواد، قزوينى، ص 86؛ و منتخب التواريخ، ص 649)

نام کتاب : تاریخ زندگانی امام جواد نویسنده : حسینی شاهرودی، محمد    جلد : 1  صفحه : 30
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست