responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تاریخ زندگانی امام جواد نویسنده : حسینی شاهرودی، محمد    جلد : 1  صفحه : 78

گفتم: خير.

فرمود: حضرت چيزى به او فرمود و او در جواب گفت: گمان مى‌كنم مست باشى.

پدرم در حق او نفرين كرد و فرمود:

«اللَّهُمَّ انْ كُنْتَ تَعْلَمُ انّى‌ امْسَيْتُ لَكَ صائِماً فَاذِقْهُ طَعْمَ الْحَرْبِ و ذُلَّ الْأَسْر»

خدايا اگر مى‌دانى كه من روز را با روزه به شب آورده‌ام پس طعم جنگ و ذلت اسارت رابه او بچشان.

به خدا سوگند پس از زمانى كوتاه دارايى او را غارت كردند و او را اسير گرفتند و در آن حال مرد. رحمت خدا از او دور باد! خداوند پس از آن نفرين روزگار را بر ضد او قرار داد، و پروردگار عالميان دوستانش را بر دشمنانش پيروز مى‌گرداند. [1]

زنده كردن مُردگان‌

قدرت اولياء خدا منحصر به موارد معين و محدودى نيست بلكه آنان به اذن الهى بر عالم وجود تسلط دارند و يكى از مظاهر قدرت آنان، چون عيسى بن مريم (ع) زنده كردن مردگان است كه به دو نمونه اشاره مى‌كنيم.

* «احمد بن على سرخسى» مى‌گويد:

ديدم زير گلوى «احكم بن بشار مروزى» خطى از اثر ذبح بود. از ابو زينبه درباره آن سؤال كردم. او گفت: ما هفت نفر بوديم كه در بغداد حجره داشتيم. در آن زمان امام محمد تقى (ع) نيز در بغداد بود. يك شب «احكم» به خانه بازنگشت. ما نگران شديم. در نيمه‌هاى شب نامه‌اى از حضرت جواد (ع) به ما رسيد كه فرموده بود: رفيق شما را بدين صورت ذبح كرده و در نمد پيچانده و در فلان مزبله انداخته‌اند. او را بياوريد و به اين نسخه عمل كنيد تا شفا يابد.

ما رفتيم و او را در همانجا يافتيم و به خانه آورديم و با همان داروئى كه امام (ع) دستور داده بود معالجه كرديم ولى نشانه آن زخم در گلوى او همچنان باقى ماند. [2]

* «احمد بن محمد حضرمى» مى‌گويد: امام جواد (ع) به حج مى‌رفت. در منزل زباله‌


[1] - مناقب، ج 4، ص 397، مدينه المعاجز، ص 522

[2] - مناقب، ج 4، ص 397

نام کتاب : تاریخ زندگانی امام جواد نویسنده : حسینی شاهرودی، محمد    جلد : 1  صفحه : 78
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست