نام کتاب : زندگانی امام حسین نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 89
بزرگوار،
توانى برايش نماند و قدرت رزم و دفاع از او سلب شد. ناچار از اسب بر زمين آمد.
امّا يزيديان از ترس، به آن حضرت نزديك نمىشدند.
«شمر»
فرياد كشيد: «منتظر چه هستيد؟! كارش را تمام كنيد.» مزدوران، بر امام (ع) نزديك
شدند. نامردى با شمشير دست چپش را بريد. ديگرى، ضربتى برشانه راستش فرود آورد.
سوّمى، با نيزه بر آن حضرت تاخت، و سرانجام «شمر» سر از پيكرش جدا كرد. [1]
سلام و
صلوات خدا و پيامبر و مؤمنان بر او، و ياران جان نثارش، و لعنت و نفرين ابدى بر
قاتلان و مسبّبان قتلش باد.