responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : زندگانی امام رضا نویسنده : رفیعی، علی    جلد : 1  صفحه : 119

خواهد داد اين است كه تو را (از وليعهدى) بركنار مى‌كند. پس از هارون بخواه كه در اين سفر همراه او باشى.

مأمون نظر فضل را پسنديد و پدر را راضى كرد كه در كنار او باشد. [1]

«بكر بن معتمر» كه پيش از مرگ هارون همراه نامه‌هايى از سوى امين براى سپاهيان، مأمون، صالح برادر ديگرش و فضل بن ربيع راهى خراسان شده بود، پس از مرگ هارون، نامه‌ها را به صاحبانش داد.

سپاهيان پس از دريافت نامه امين به مشورت با يكديگر پرداختند. فضل بن ربيع به تحريك آنان در پيوستن به امين پرداخت و گفت: من حكومتى آماده را به ديگرى (اشاره به مأمون) كه معلوم نيست فرجام كارش چگونه خواهد بود وانمى‌گذارم. سپس از آنان خواست به سوى بغداد حركت كنند.

سپاهيانى كه مدتى از خانه و خانواده خود دور بودند به درخواست فضل پاسخ مثبت داده آماده حركت شدند.

مأمون كه در آن هنگام در يك فرسخى مرو بود و قصد سمرقند را داشت با آگاهى از تلاشهاى فضل بن ربيع عليه خود پس از مشورت با يارانش نامه‌اى به فضل نوشت و از وى خواست به مرو بازگردد؛ ليكن پسر ربيع بى‌اعتنا به خواسته مأمون راه خود را ادامه داد و به بغداد رفت. [2]

مأمون از اين اقدام سخت برآشفت و در صدد خلع امين برآمد و پس از يك سلسله مكاتباتى كه ميان دو برادر ردّ و بدل شد كار به خصومت و جنگ كشيد.

شكست امين‌

امين در سال 194 برادرش مأمون را از ولايتعهدى خلع كرد و فرزندش «موسى» را بر اين سمت برگزيد و در سال 195 «على بن عيسى» استاندار سابق خراسان، را كه به علت ستمهاى فراوانش نسبت به مردم، توسط هارون بركنار شده بود با سپاهى عظيم و مجهّز


[1] - تاريخ طبرى، ج 8، ص 338 و كامل، ابن اثير، ج 6، ص 192

[2] - همان، ص 366-371 و همان، ص 222-224

نام کتاب : زندگانی امام رضا نویسنده : رفیعی، علی    جلد : 1  صفحه : 119
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست