نام کتاب : زندگانی امام رضا نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 118
خود
واگذار كه كوثر دو عدد ماهى صيد كرده است ولى من هنوز چيزى صيد نكردهام!» [1]
«امين
غرق در لذائذ و عياشى بود [2]، و در اين راه زنان را طرد كرده، به اختگان روى
آورده بود و بازيگران و سرگرم كنندگان را از شهرهاى مختلف به سوى خويش فراخوانده
بود.» [3]
«در
سيرت امين هيچ رفتار پسنديدهاى كه در خور ذكر باشد نيافتيم.» [4]
مخالفت مأمون
هارون
براى پيشگيرى از اختلافِ فرزندانش با يكديگر بر سر قدرت پس از خود، نخست فرزندش
امين را در سال 175 به وليعهدى برگزيد و در سال 183 «مأمون» را نيز در ولايتعهدى
شركت داد و در سال 189 براى فرزند ديگرش «مُؤتمن» نيز پيمان نوشت كه پس از مأمون
عهدهدار حكومت گردد.
مأمون كه
امين را خوب مىشناخت و مىدانست كه او كسى نيست كه حكومت را پس از خود به وى
واگذار كند، از همان آغاز به مخالفت با برادر برخاست و با تدبير «فضل بن سهل»
ايرانى تلاش گستردهاى را براى قبضه كردن قدرت آغاز كرد.
همراهى
او با پدرش در سفر به خراسان در راستاى همين هدف صورت گرفت. زيرا نظر هارون در
ابتدا بر ماندن وى در بغداد بود ولى فضل بن سهل كه احتمال مرگ هارون را در اين سفر
مىداد به مأمون گفت:
نمىدانى
در اين سفر براى رشيد چه اتفاقى خواهد افتاد؛ در حالى كه خراسان ولايت توست [5]، و
امين (از جهاتى) از تو پيش است. او پسر زبيده است و داييهايش هاشمى هستند، و زبيده
با همه امكانات و اموالش حامى اوست. كمترين اقدامى كه در حق تو انجام
[5] -
مادر مأمون كنيزى خراسانى به نام مُراجِل بود؛ از اين رو، او خراسانيان را دايى
خود مىدانست و مردم خراسان نيز - با توجه بهاين جهت - هواخواه وى بودند و او را
بر امين ترجيح مىدادند.
نام کتاب : زندگانی امام رضا نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 118