نام کتاب : زندگانی امام رضا نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 159
درس هيجدهم:: احضار امام رضا (ع) به مرو
انگيزههاى
يادشده در درس پيش مأمون را بر آن داشت تا با شتاب و بدون هيچ گونه ترديدى تصميم
خود را عملى سازد. از اين رو «رجاء بن ابى ضحاك [1]» يكى از فرماندهان و واليان
خود را به مدينه فرستاد تا حضرت رضا (ع) را از راه بصره، اهواز و فارس به مرو آورد
و تأكيد كرد كه آن حضرت را از راه كوفه و قم عبور ندهد. [2]
وى به
اين اكتفا نكرد، در نامهاى كه به امام رضا (ع) نوشت تأكيد كرد؛ راه خود را از
كوفه و قم انتخاب مكن، بلكه راه بصره، اهواز و فارس را در پيش گير. [3]
علت اين
محدوديت اين بود كه مردم كوفه و قم به دوستى اهلبيت (ع) معروف بودند
[1] -
بعضى از مورخان مثل ابوالفرج در مقاتل الطالبيين، ص 375 و شيخ مفيد در ارشاد، ص
310، مأمور اعزامى از سوى مأمون را «جلودى» ذكر كردهاند. ولى ظاهراً صحيح همان
است كه در متن آمده است. زيرا جلودى از دشمنان سرسخت و شناخته شده امام رضا (ع)
بود. او همان كسى است كه هارون او را مأمور غارت مردم مدينه بويژه خاندان ابوطالب
كرد. وى زيورآلات زنان و حتى جز يكدست لباس، لباسهاى آنان را به غارت برد. وقتى به
خانه امام رضا (ع) رسيد امام درِ خانه را بر او بست و فرمود: من راه نمىدهم. گفت:
من مأمورم خود وارد خانه شوم و جز يكدست لباس، لباسها را از تن زنان بركنم.
امام (ع)
فرمود: تو هر چه مىخواهى من برايت آماده مىكنم.
سرانجام
امام (ع) وارد خانه شد و لباسها، النگوها و گوشوارههاى زنان را جمع كرد و به
جلودى داد و شرّ او را كوتاه كرد (عيون اخبارالرضا (ع)، ج 2، ص 172).
و نيز وى
از كسانى بود كه با مسأله ولايتعهدى امام رضا (ع) بشدت مخالفت مىورزيد؛ بگونهاى
كه مأمون ناچار شد او را به زندان افكند و بعد هم بكشد (عيون اخبارالرضا (ع)، ج 2،
ص 171-172).
با توجه
به وضعيّت او بسيار بعيد است كه مأمون چنين مأموريت حساسى را به وى سپرد؛ زيرا
اعزام او به هدف مأمون لطمه مىزد. آنچه موجب اين اشتباه شده شايد اين باشد كه وى
هنگام تهيّه مقدمات عزيمت امام (ع) به مرو از سوى مأمون فرماندار مدينه بوده است
(الحياة السّياسيّة للامام الرضا (ع)، ص 366، پانوشت)