نام کتاب : زندگانی امام رضا نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 175
خلاصه
پس از
گذشت چند روز از ورود امام رضا (ع) به مرو، گفتگوهاى مأمون با آن حضرت آغاز گشت و
متجاوز از دو ماه به طول انجاميد؛ ولى امام رضا (ع) از پذيرش پيشنهاد مأمون سر باز
مىزد.
مأمون،
نخست، خلافت را به امام (ع) پيشنهاد كرد. امام نپذيرفت. ولى وقتى با تهديد خليفه
مواجه شد ناچار پذيرفت. در اينجا دو سؤال مطرح است:
نخست اين
كه آيا مأمون در پيشنهاد خلافت به امام (ع) جدّى بود؟ و ديگر آن كه چرا امام رضا
(ع) پيشنهاد خلافت را نپذيرفت.
پاسخ
پرسش نخست منفى است. مأمونى كه براى دستيابى به خلافت، برادر و بسيارى از حاميان،
فرماندهان و وزير خود را كشت و جنايات زيادى مرتكب شد چگونه ممكن است به سادگى دل
از حكومت بشويد و آن را به فردى خارج از خاندان عباسى واگذار كند؟
در مورد
پرسش دوم، خوددارى امام رضا (ع) از پذيرش خلافت ممكن است روى چند جهت باشد.
1- فراهم
نبودن شرايط به دست گيرى زمام خلافت و تشكيل حكومت عدل علوى توسط آن حضرت.
2- امام
(ع) مىدانست كه مأمون در ادعاى خود صادق نيست و پذيرش خلافت از سوى او، درگيريهاى
زيادى را ميان او و مأمون در پى خواهد داشت كه در نهايت به شكست حضرت و جبهه حق
منجر مىشد.
پرسش
1-
مذاكرات ميان امامرضا (ع) و مأمون برسر چه مسألهاى بود و چه مدت به طول انجاميد؟
2-
نخستين پيشنهاد مأمون به حضرت رضا (ع) چه بود و امام (ع) در برابر آن چه واكنشى
نشان داد؟
3- آيا
مأمون در پيشنهاد خلافت به امام رضا (ع) جدّى بود؟ به چه دليل؟
4- چرا
حضرت رضا (ع) خلافت پيشنهادى مأمون را نپذيرفت؟
5- آيا
خوددارى امام (ع) از پذيرش پيشنهاد مأمون به معناى شايسته دانستن وى براى خلافت
نيست؟
نام کتاب : زندگانی امام رضا نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 175