ما در
پرتو نسبت با رسول خدا (ص) برگردن شما حقّى داريم؛ شما نيز به خاطر آن حضرت بر ما
حقّى داريد. زمانى كه شما حقّ ما را ادا كنيد، ما نيز موظف به اداى حقّ شما خواهيم
بود.»
شيخ مفيد
پس از نقل اين سخنان امام (ع) مىنويسد: در اين مجلس جز همين سخن، سخن ديگرى از آن
حضرت نقل نشده است. [2]
امام (ع)
در اين خطابه كوتاه امّا پرمحتوا، نه تنها مأمون و حكومت او را تأييد نكرد، بلكه
حكومت و رهبرى بر مردم را حق خود دانسته كه از رسول خدا (ص) به او رسيده است و
چيزى نبوده كه مأمون بخواهد به آن حضرت واگذارد. در جمله دوّم، مردم را نسبت به
پيشوا ذى حق دانسته است. بدين معنا كه امام موظف است در صورتى كه امت او را به
عنوان حاكم اسلامى و خليفه پيامبر (ص) بشناسند، او نيز آنان را اداره و رهبرى
نمايد.
در بعضى
منابع، خطابه امام (ع) در مراسم جشن ولايتعهدى به گونهاى ديگر نقل شده است.
بنابراين نقل، امام (ع) پس از ستايش پروردگار و اشاره به قضا و قدر الهى و اين كه
كسى توان جلوگيرى از قضاء او را ندارد، اقدام مأمون را اداى حقى مىداند كه از آن
اهل بيت است.
[3] -
عيون اخبار الرضا (ع)، ج 2، ص 158. لازم به يادآورى است كه تعبير اميرالمؤمنين در
سخن امام (ع) براى مأمون از روى تقيّه بوده است؛ چه آنكه مأمون عهدنامۀ
ولايتعهدى راهمراه باگفتهها و نوشتههاى حضرت رضا (ع) به سراسر مملكت مىفرستاد.
بنابراين
لازم بود امام (ع) ملاحظۀ مسائل سياسى را بكند تا جلوى هر گونه سوء استفادهاى
را از عناصر منحرف و فرصت طلب بگيرد.
اين
جملات علاوه بر گفته امام (ع)، دستخطّ آن حضرت نيز بود كه در پشت عهدنامۀ
مأمون نوشته بود
نام کتاب : زندگانی امام رضا نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 179