نام کتاب : زندگی امام سجاد نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 123
قتل آنها را واجب مىشمردند. «1»
آنان از شجاعت بىنظير برخوردار بودند و در جنگ با مهلب،
با اينكه تعدادشان غالب اوقات كمتر بود، ولى مقاومتى بىنظير داشتند. مهلب گويد:
«هيچ قومى را مثل اينها نديدم و نشنيدم. هرچه از آنها
كم شود گويا زياد مىشوند.» «2»
خوارج يمامه
خوراج يمامه بعد از جدايى از ابن زبير دوباره به موطن
خويش بازگشتند و بعد از مدتى نجدة بن عامر كه از ازارقه جدا شده بود، رهبرى آنان را
به عهده گرفت. آنان در بحرين قدرت و شوكتى يافتند و آل زبير مدتى با آنان جنگيدند و
شكستهاى سختى از آنان متحمل شدند. بين طرفداران نجده نيز اختلاف افتاد و گروهى با ابى
فُديك بيعت كردند و نجده را كشتند. «3»
در سال 73 عبدالملك، عمر بن عبيدالله بن مَعْمَر را مأمور
سركوبى آنان كرد و در جنگى سخت ابى فديك و جمع كثيرى از يارانش كشته شدند.
شبيب خارجى
هنز جاى پاى ازارقه محو نشده بود كه شبيب خارجى سر برآورد.
او ابتدا تحت فرماندهى صالح بن مسرِّح خارجى بود كه در سال 72 در جزيره و موصل خروج
كردند و سپاهيان مروان را شكست دادند. حجاج در جنگى ديگر صالح را كشت و باقيمانده خوارج
با شبيب بيعت كردند و بر سپاه حجاج تاختند و آنان را به سختى شكست دادند.
حملهها شبيب در سراسر عراق و جزيره ادامه داشت و خلق
بيشمارى را كشت. او از شجاعترين خوارج بود. از سال 76 به بعد بارها سپاه عراق راشكست
داد و دو مرتبه در
نام کتاب : زندگی امام سجاد نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 123