نام کتاب : زندگی امام سجاد نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 162
نمىخاست. طنين فرياد امام سجاد، حضرت زينب و ديگر بانوان
اهل بيت عليهم السلام بود كه سكوت شب ستم را مىشكافت و همچون پتكى آهنين بر سر ستمگران
فرود مىآمد. امام در اين برهه پيامآورى بود كه سكوتش مساوى با مرگ پيام عاشورا و
فراموشى حماسه كربلا بود و امام هرگز بدين سكوت تن نداد.
و اما بعد از بازگشت از سفر كربلا تاكتيك مبارزاتى امام
(ع) فرق كرد. امام به شهر مدينه بازگشته بود. متأسفانه مردم مدينه، نسبت به اهل بيت
گرايش ضعيفى داشتند.
سياست كنارهگيرى و سكوت
زمينه مدينه محيط مناسبى براى فعاليت آشكار امام (ع) نبود.
با توجه به كشته شدن بسيارى از شيعيان مخلص در كربلا و اختناق شديدى كه در اثر فاجعه
كربلا ايجاد شده بود، كسى جرأت تماس گرفتن با امام به عنوان بازمانده اهل بيت را نداشت
و امام (ع) جز تغيير تاكتيك چارهاى نديد. در بقيه مدت حكومت يزيد (تقريباً دو سال)
امام (ع) از مردم كناره گرفت و حتى بنابر بعضى نقلها در خارج از شهر مدينه، زير خيمه
و چادر زندگى كرد. امام باقر (ع) مىفرمايد:
«پدرم، على بن الحسين (ع) بعد از كشته شدن پدرش حسين
بن على (ع) در باديه و چادر زندگى كرد و اين چادر نشينى امام چند سال طول كشيد، زيرا
امام، ملاقات با مردم و رفت و آمد با آنان را خوش نداشت. او از همان باديه براى زيارت
مرقد جدّ و پدرش عليهماالسلام به عراق مىرفت و كسى متوجه رفتار او نمىشد.» «1»
بنابر نقل امام صادق (ع)، امام سجاد وقتى عهدهدار امامت
شد، مهر از وصيت جدش پيامبر (ص) برداشت و ديد در آن به او خطاب شده است:
«يا على اطْرِقْ وَ اصْمُتْ»
اى على بن الحسين وقتى عهده دار امامت شدى چشم از خلق
بپوش و ساكت باش
نام کتاب : زندگی امام سجاد نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 162