responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : زندگی امام سجاد نویسنده : رفیعی، علی    جلد : 1  صفحه : 171

امام جواب داد: دوست ندارم، بعد خارج شد در حالى كه عبدالملك شديداً مرعوب شده بود. «1»

اين دو نقل حكايت از آن دارد كه امام هيچ توجّه و عنايتى به خليفه و حكومتيان نداشته و اين بى‌اعتنايى امام به شكل يك مبارزه سياسى بروز كرده و آثار زيادى داشته به طورى كه عبدالملك با آن شدت از امام مى‌خواهد كه نزد او بماند و به دارالخلافه رفت و آمد داشته باشد.

اگر امام به عنوان يك فرد عابد و زاهد و گوشه‌نشين معرفى شده بود. نه كنارگيرى او از دارالخلافه اهميتى داشت و نه خليفه با اين تهديد و اصرار رابطه با او را خواستار بود.

عبدالملك مى‌ديد امام در مقام يك مبارزه سياسى حساب شده بر عليه حكومت است و به تهيه زمينه و امكانات مى‌پردازد و مردم- خصوصاً شيعيان- او را به عنوان امام و مقتدا مى‌شناسد، بدين جهت خواست با امام در افتد و بعضى از حجتها و دلايل امام بر امامت، از جمله شمشير رسول خدا رااز او بگيرد. «2» بدين جهت ضمن نوشتن نامه‌اى تهديد آميز از امام خواست كه سلاح را به او ببخشد و گرنه مستمرى‌اش را قطع خواهد كرد. امام در جواب به او نوشت كه:

«خداوند براى باتقوايان خروج ازگرفتاريها و روزى را ازطريقى كه‌گمان نمى‌كنند ضمانت‌كرده است»

و در آخر اضافه كرد:

«و خداى تعالى فرمود: (انَّ اللَّهَ لا يُحِبُ كُلُ خَوَّانٍ كَفُورٍ)- خدا هيچ خيانتگر ناسپاسى را دوست ندارد.» اكنون بنگر كدام يك از ما به اين آيه سزاوارتريم!» «3»

نام کتاب : زندگی امام سجاد نویسنده : رفیعی، علی    جلد : 1  صفحه : 171
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست