نام کتاب : زندگی امام سجاد نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 203
جمعى از شيعيان ما به حدى ما را دوست خواهند
داشت كه (به غلّو مىافتند) و دربارۀ ما به چيزى كه يهود نسبت به عُزير و نصارا
نسبت به عيسى بن مريم معتقد شدند، معتقد مىشوند (و ما را فرزند خدا و شريك در الوهيت
مىشمارند). نه آنان از مايند و نه ما از آنانيم.
بنا به نقل ديگر گروهى بر امام وارد شدند
و امام را بيش از حد ثنا گفتند. امام فرمود:
«شما چه دروغ مىگوييد و بر خدا جرأت مىورزيد!
ما از صالحان قوم خود هستيم و همين كه از صالحان قوم شمرده شويم و باشيم بر ايمان كافى
است.»1
آن طور كه اسلام اقتضا مىكند ما را دوست
بداريد، و ما را از حد خودمان بالاتر نبريد.2
ب - مبارزه با جبرگرايى
از جريانهاى فكرى خطرناك در زمان امام سجاد
(ع) رواج اعتقاد به جبر از طرف حكومت خود كه امام با صراحت و قاطعيت اين عقيده را رد
كرد و وقتى عبيدالله و يزيد كشته شدن امام حسين را مشيت و كار خدا معرفى كردند حضرت
فرمود: