responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : زندگی امام سجاد نویسنده : رفیعی، علی    جلد : 1  صفحه : 45

نكرد، خدا هم گناهان او را ببخشد و از تنبيه كردنش در گذرد. «1»

مردى به او دشنام داد و افترا بست. امام به او فرمود:

«اگر اين چنين است كه تو مى‌گويى، از خدا بخشش خود را مى‌طلبم و اگر اين چنين نيست، خدا تو را بيامرزد.»

جواب بزرگوارانه امام مرد را آن چنان منقلب كرد كه از جاى برخاست و پيشانى امام را بوسيد و به گناه خود اعتراف كرد و از او پوزش طلبيد. امام هم او را بخشيد. مرد كه از اين همه بزرگوارى به شگفت آمده بود گفت خدا بهتر مى‌داند كه رسالت خويش را در كجا قرار دهد. «2»

4- عشق به محرومان و پابرهنگان‌

بندگان وارسته خدا، به محرومان و پابرهنگان و خدمت به آنان عشق مى‌ورزند چه اينكه آنان عيال خداوند هستند. امام سجاد (ع) همچون اجداد طاهرينش، خدمت به محرومان و مستضعفان را پيشه و شعار خود قرار داده بود و با آنان نشست و برخاست داشت. او صد خانوار از فقراى مدينه را سرپرستى مى‌كرد و از اينكه يتيمان، فقيران و مريضان بيچاره بر سفره او حاضر شوند، شادمان مى‌گشت، با دست مبارك خويش غذا به دهانشان مى‌گذاشت و براى خانواده‌شان غذا مى‌فرستاد. «3»

بسيار اتفاق مى‌افتاد كه آن حضرت بر جمعى از محرومان و مريضان عبور مى‌كرد؛ آنان حضرت را دعوت مى‌كردند، آن بزرگوار با روى گشاده دعوتشان را اجابت مى‌كرد و اگر معذور بود، آنان را به خانه خويش مى‌خواند و از آنان پذيرايى مى‌كرد. «4»

نام کتاب : زندگی امام سجاد نویسنده : رفیعی، علی    جلد : 1  صفحه : 45
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست