نام کتاب : زندگی امام سجاد نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 61
تو را مبادا در جمله جاهلان باشى. اى عمو، پدرم- درود
خدا بر او باد- قبل از آنكه قصد عراق كند به من وصيت كرد و ساعتى قبل از شهادت با من
عهد امامت بست و- علامتش- اين اسلحه و شمشير پيامبر در نزد من است (كه از ميراث امامت
مىباشد). خود را در معرض اين ادعاى نابجا قرار مده كه مىترسم- به كيفر آن- عمرت كوتاه
شود و از سلامتى محروم شوى. براستى كه خداوند ابا دارد از اينكه امامت و وصايت را در
غير نسل امام حسين قرار دهد. اگر مىخواهى يقين پيدا كنى بيا به نزد حجر الاسود برويم
و او را حَكَم قرار بدهيم و از او بپرسيم.
اين منازعه در مكه رخ داد و آن دو به نزد حجر الاسود آمدند
و على بن الحسين به محمد گفت:
ابتدا تو به درگاه خدا تضّرع و زارى كن و بخواه كه سنگ
را بر امامت تو گويا گرداند و بعد از سنگ بپرس.
محمد بعد از تضرع و زارى به درگاه خدا از سنگ طلب شهادت
كرد ولى جواب نشنيد.
على بن الحسين گفت: عموجان، اگر تو وصىّ و امام بودى،
ترا جواب مىداد.
محمد گفت: برادر زاده تو دعا كن.
على بن الحسين دعا كرد بعد خطاب به سنگ گفت: به حق آن
كه ميثاق پيامبران، اوصيا و همه مردم را در تو به امانت داد مىخواهم كه به زبان عربى
آشكار و واضح به ما خبر دهى امام و وصى بعد از حسين بن على كيست؟
سنگ از جاى خود حركتى كرد به طورى كه نزديك بود بيفتد
بعد به امر خدا به زبان عربى واضح گفت: بار خدايا (شاهدباش) به حقيقت وصايت و امامت
بعد از حسين بن على با على بن الحسين بن على بن ابيطالب، فرزند فاطمه زهراست.
محمد با شنيدن اين شهادت در حالى كه ولايت امام سجاد را
پذيرفت، بازگشت.» «1»
دلايل نقلى
روايات زيادى از پيامبر و امامان معصوم و شواهد نقلى ديگرى
بر امامت آن بزرگوار دلالت دارند از جمله:
الف- رواياتى از رسول خدا (ص) كه همه امامان را برشمرده
است:
1- جابر بن عبدالله انصارى گويد:
وقتى آيه (اطيعوا
اللّه و اطيعوا الرسول و اولى الامر منكم) «2»- خدا را اطاعت
كنيد و پيامبر و
نام کتاب : زندگی امام سجاد نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 61