responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : زندگی امام سجاد نویسنده : رفیعی، علی    جلد : 1  صفحه : 78

مسعودى در مورد حماقت اهل شام اخبارى نقل كرده كه واقعاً تعجب آور است.

او مى‌نويسد:

«معاويه نمازجمعه را روز چهارشنبه با آنان به جا آورد و آنها اطاعت كردند و هيچكس اعتراض نكرد.»

از يكى از بزرگان و دانشمندان آن ديار سؤال شد:

«ابو تراب كيست كه بر منبرها او را لعن مى‌كنند؟»

در جواب گفت:

«فكر مى‌كنم يكى از دزدان ايّام فتنه بوده است.»

و زمانى مردى كوفى سوار برشتر وارد دمشق شد و مردى از شاميان ادعاكرد كه:

«اين شتر ماده از آنِ من بوده و در صفين از من گرفته‌اى!

پنجاه‌نفر بر حقانيت خود شاهد آورد و معاويه به سوداو حكم كرد. مردكوفى به معاويه گفت:

«خدا تو را اصلاح كند، اين شتر نر است و ماده نيست!

معاويه دو برابر قيمت شتر را به او داد و گفت:

«به على پيام‌برسان كه‌با صدهزارنفر كه شتر ماده را از نَر تشخيص نمى‌دهند به جنگ او خواهم آمد» «1»

برخورد امام با پير مرد شامى بهترين نمايانگر وضع فرهنگى شام و شناخت آنان نسبت به اهل بيت و خاندان پيامبر است. وقتى كاروانيان وارد شهر شدند پير مردى آراسته به امام سجاد (ع) نزديك شد و گفت:

شكر خداوندى راكه با كشتن شما و خانواده‌تان شاخهاى فتنه را قطع كرد.

(بعد پير مرد هر چه توانست ناسزا گفت و در اين عمل خير از نظر خودش كوتاهى نكرد.) وقتى سخنش تمام شد، امام فرمود:

نام کتاب : زندگی امام سجاد نویسنده : رفیعی، علی    جلد : 1  صفحه : 78
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست