نام کتاب : زندگی امام سجاد نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 92
و يارانش قبل از اين به مدينه رسيده و بنى هاشم عزادارند.
امام سجاد و اهل بيت در كوفه و شام وظيفه پيام رسانى را به خوبى انجام دادهاند و حالا
مدينه آخرين پايگاهى
است كه بايد پيام عاشورا را بشنود و در سينه خويش براى
هميشه نگهدارد. امام براى اينكه در يك جو مناسب و در حضور انبوه جمعيت اين پيام را
برساند، در نزديكى مدينه رحل اقامت افكند و بَشير بن جَذلَم را احضار كرد و فرمود:
«اى بشير، خداوند پدرت را رحمت كند، او شاعر خوبى بود.
آيا تو هم شعر گفتن مىتوانى؟
- آرى اى فرزند رسول خدا، من نيز شاعرم.
- پس به شهر رو و خبر شهادت ابا عبدالله را برسان.»
انتخاب بشير، شاعرى مرثيه سرا و فرزند شاعرى پرآوازه و
خوشنام از جانب امام (ع)، نشان دهنده توجه امام در برانگيختن هر چه بيشتر احساسات مردم
براى حضور در اجتماع اهل بيت و شنيدن پيام آنان است؛ چه اينكه زبان شعر و مرثيه بهترين
زبان در آن شرايط و زمان براى رساندن آن پيام مهم بود.
بشير بر اسب سوار شد و به شهر وارد شد. مردم كه گويا منتظر
رسيدن پيام مهمى بودند از تازهِ وارد شامى جوياى خبر مى شوند و او خبر خواهان را به
مسجد پيامبر دعوت مىكند و در مسجد با صداى بلند چنين مىسرايد:
«اى اهل يثرب در شهر نمانيد و ديدگان اشك بباريد كه حسين
كشته شد.
پيكر پاك او در كربلا به خون غلطان و سر مطهرش بر نيزهها
در شهرها گردان.» «9»
بعد ادامه مىدهد:
«اى مردم اين على بن حسين است كه با عمهها و خواهرهايش
در نزديكى شهر فرود آمدهاند. من فرستاده اويم تا شما را به جايگاهش راه بنمايم.»
نام کتاب : زندگی امام سجاد نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 92