نام کتاب : زندگانی امام صادق نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 123
اين
گرايش در دوران امامت امام باقر وامام صادق عليهماالسلام، به خاطر سياستهاى ضدّ
مردمى و جنايات افزون امويان در حق امامان و پيروانشان ونيز فعاليتهاى به نسبت
گسترده اين دو امام بزرگوار، رو به فزونى بود، ليكن از آنجا كه از نظر فكرى و
رفتارى با تربيت بايسته اسلامى پرورش نيافته بودند، آمادگى لازم براى پذيرش حكومت
اسلامى و مبارزه با انحرافاتى كه درجامعه جريان داشت و مردم با آنها خوگرفته
بودند، نداشتند.
اجراى
دقيق احكام الهى و تشكيل حكومت اسلامى، با الگوى حكومت رسول خدا (ص) و امير مؤمنان
(ع)، در ديد مردمى كه به زندگى وحكومت سرشار از انحراف و فساد امويان خو گرفته
بودند، عجيب و غريب مىنمود.
چنين
مردمى در چنين فضاى فكرى و سياسى نه تنها آماده ايثار و از مال و جان گذشتن و تحمل
تنگناها وسختيهاى مبارزه نبودند و امام را در سرنگونى حكومت امويان و كوتاه كردن
دست عباسيان، يارى نمىكردند؛ بلكه چه بسا خود، عليه آن موضع مىگرفتند.
امام
صادق (ع) براى مبارزه، به امتى مكتبى نياز داشت كه به آن حضرت و اهداف وآرمانهاى
او ايمان مطلق داشته در راه تحقق آنها آماده هرگونه فداكارى باشند، كه متأسفانه از
چنين امتى برخوردار نبود. گفتگوى آن حضرت با يكى از يارانش در اين زمينه مؤيّد اين
معناست. سُدَيْر صيرفى مىگويد:
«بر
امام صادق (ع) وارد شدم و به آن حضرت عرض كردم:
- خداى
را چه نشستهايد!
- چه
شده، سدير؟
- از
فزونى دوستان، شيعيان و يارانتان مىگويم. سوگند به خدا، اگر اميرمؤمنان (ع) به
اندازه شما پيرو، ياور و دوستدار داشت، دو قبيله تيم و عدى (ابوبكرو عمر) به خلافت
طمع نمىورزيدند.
- فكر
مىكنى (ياران و شيعيان ما) چند نفر باشند؟
- يكصد هزار
نفر.
نام کتاب : زندگانی امام صادق نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 123