responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : زندگانی امام صادق نویسنده : رفیعی، علی    جلد : 1  صفحه : 125

محبوبيت ويژه‌اى داشتند. محمدبن عبداللّه از چنان موقعيتى برخوردار بود كه در دوران مبارزه، سران نهضت مثل سفاح و منصور با وى به عنوان خليفه آينده بيعت كردند.

اين افراد نه تنها گرد امام (ع) جمع نشدند وآن حضرت را در اهداف و آرمانهايش يارى نكردند، بلكه سعى مى‌كردند آن بزرگوار را دنبال مقاصد قدرت طلبانه خود بكشند و چنانچه با رهنمودها واندرزهاى خيرخواهانه و دلسوزانه او مبنى بر به ثمر نرسيدن تلاشهايشان مواجه مى‌شدند آن حضرت را به حسد ورزى نسبت به خودشان متهم مى‌كردند. به عنوان نمونه:

در اجتماعى كه سران بنى هاشم- بجز امام صادق (ع)- پيش از سقوط حكومت بنى اميّه در «ابواء» داشتند، عبداللّه بن حسن بپاخاست و از حاضران خواست با فرزندش محمد به عنوان مهدى آل محمد (ص) بيعت كنند. بعضى پيشنهاد كردند: بهتر بود امام صادق (ع) هم درجلسه حضور مى‌داشت. عبداللّه- بنا به نقلى- اظهار داشت: در پى امام صادق (ع) نفرستيد؛ زيرا او امور را بر شما تباه مى‌كند. بنابرنقل ديگر: وى نزد امام (ع) رفت و آن حضرت را به جلسه فراخواند و موضوع بيعت فرزندش را به عنوان ياد شده با او درميان گذاشت.

امام (ع) فرمود:

اين كار را نكنيد كه هنوز زمان آن (ظهور حضرت مهدى (عج)) نرسيده است. عبدالله از پاسخ صريح امام (ع) خشمگين شد و گفت: تو خود مى‌دانى آن گونه كه مى‌گويى نيست؛ ليكن حسادتت نسبت به فرزندم تو را به اين كار وا مى‌دارد. امام (ع) فرمود:

سوگند به خدا، حسد، مرا به اين سخن وا نداشت، ولى اين (اشاره به سفّاح) و برادرانش و فرزندانشان درميان شما هستند. سپس با دستش بر پشت ابوالعباس زد و فرمود: سوگند به خدا، خلافت نه به تو مى‌رسد و نه به دو پسرت! بلكه خلافت از آن بنى عباس است و بدان كه هر دو فرزندانت كشته خواهند شد. [1]

وقتى علويانى مثل عبدالله محض نسبت به امام صادق (ع) چنين موضع‌و نگرشى‌


[1] - ر. ك: مقاتل الطالبيين، ص 171- 172.

نام کتاب : زندگانی امام صادق نویسنده : رفیعی، علی    جلد : 1  صفحه : 125
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست