responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : زندگانی امام صادق نویسنده : رفیعی، علی    جلد : 1  صفحه : 128

سخنان ابوسلمه در محضر سفّاح و پوزش طلبى از وى به خاطر نامه‌اى كه به امام صادق (ع) نوشته، گواهى روشن برعدم صداقت وى در دعوت از امام است. متن عذرخواهى وى چنين است:

هدف من از اين كار، قوام يافتن و پاگرفتن موقعيت (عباسيان) بوده است نه چيز ديگر. [1]

باتوجه به آنچه گذشت نادرستى نظريه بعضى از مورخان كه ابوسلمه در دل تمايلى به عباسيان نداشت، بلكه متمايل به امام صادق (ع) بود. [2] روشن مى‌شود.

امام صادق (ع) درگفتگو با عبداللّه بن حسن باتوضيح بيشترى به سوء نيّت و عدم صداقت دعوتگران عباسى اشاره مى‌كند:

ابوسلمه علاوه برامام صادق (ع) براى عبدالله بن حسن نيز نامه نوشته او را به پذيرش خلافت دعوت كرد. عبداللّه، به محض دريافت نامه نزد امام صادق (ع) رفت و قضيه را تعريف كرد. امام (ع) فرمود:

اى ابومحمد! از كى مردم خراسان شيعه تو شده‌اند؟ آيا تو ابومسلم را به خراسان فرستاده‌اى؟ و آيا تو به او دستور داده‌اى كه جامه سياه بپوشند؟ آياتو سبب رفتن ايشان به عراق بودى؟ آيا تو به ايشان جهت دادى؟ اصولًا آيا هيچيك از آنان را مى‌شناسى؟

سخنان صريح و افشاگرانه امام (ع) خشم عبداللّه را برانگيخت و وى با آن حضرت به مشاجره لفظى پرداخت، و بحث بالا گرفت تا جايى كه عبداللّه گفت: مردم پسر من، محمد را مى‌خواهند، زيرا او مهدى اين امت است. امام (ع) سخن او را ردّ كرد و فرمود:

سوگند به خدا، او مهدى اين امّت نيست و چنانچه شمشير از نيام بركشد كشته خواهد شد.

وى همچنان با امام (ع) به مشاجره پرداخت و گفت: هيچ چيز جز حسد موجب‌


[1] - تاريخ يعقوبى، ج 2، ص 350.

نام کتاب : زندگانی امام صادق نویسنده : رفیعی، علی    جلد : 1  صفحه : 128
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست