نام کتاب : زندگانی امام صادق نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 158
«اگر
بيم نداشتم كه گروههايى از امت من درباره تو آن را بگويند كه مسيحيان درباره عيسى
گفتند، چيزى درباره تو مىگفتم كه از هيچ رهگذى نمىگذشتى مگر آنكه خاك زير پايت
را به قصد تبرك و شفا بر مىداشتند.»
همچنين
خود آن حضرت فرمود: «دو گروه در ارتباط با من- بدون آنكه گناهى داشته باشم- دچار
هلاكت و انحراف مىشوند: دوستان زيادهرو و غلّو كننده و دشمنان افراطگر.»
اين سخن
را بدان جهت گفته تا ناخشنودى خود را از غلوّ كنندگان در حق وى و نيز افراط گران
در دشمنى با وى، ابراز كند.
به جانم
سوگند! اگر عيسى در برابر آنچه درباره او گفته شده بود سكوت مىكرد، خدا او را
عذاب مىنمود، و تو خوب مىدانى كه دربارهات چه گفته مىشود و چه عقايد باطل و
تهمتهاى ناروايى نسبت به تو ابراز مىدارند. خوددارى شما از افشاگرى عليه اينان و
خشنودى شما از اين وضع، خشم خداوند را بر مىانگيزد.
مردم بى
خرد و نادان حجاز مىپندارند شما علّامه و ناموس دهر، حجّت خدا، ترجمان حق، معدن
دانشهاى پروردگار، ميزان عدل الهى و چراغ پرفروغ او كه در پرتو نور آن هر جستجوگر،
پهناى تاريكيها را به سوى روشنايى نور مىپيمايد، هستيد. آنان گمان دارند خداوند
عمل كسانى را كه عارف به مقام شما نباشد نمىپذيرد و در آخرت به اعمال او ارج
نمىنهند. اينان درباره شما غلوّ كرده و نسبتهايى به شما دادهاند كه در شما نيست.
پس لب به سخن بگشا و حق را بگو (و اين نادانان را راهنمايى كن) كه نخستين كسى كه
حق را بر زبان جارى كرد، جدّ شما بود و پدر شما نخستين فردى بود كه وى را تصديق
كرد و شايسته است شما از آن دو پيروى كرده راه آنان را برويد.
منصور در
اين بيانات با تجاهل و از روى كينه، عقايد برحق شيعيان را درباره، امام صادق (ع)
دور از حقيقت و غلوّ آميز دانسته با گستاخى از آن حضرت مىخواهد در برابر آنان
موضع بگيرد و خود را فاقد كمالات و فضائل بر شمرده شده- كه قطرههايى از
نام کتاب : زندگانی امام صادق نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 158