نام کتاب : زندگانی امام صادق نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 159
درياى
بيكران فضائل و كمالات آن حضرت بشمار مىرود- قلمداد كند؛ ليكن امام (ع) با بيانى
كوبنده و دندانشكن پاسخ وى را داد و بر همه آنچه منصور آنها را نسبتهاى ناروا و
غلوّ آميز مىپنداشت صحّه گذاشت. بيان امام (ع) چنين است:
من
شاخهاى از شاخههاى درخت پر بار رسالت و چلچراغى از چلچراغهاى خانواده نبوّتم. من
تربيت شده ملائكه و پرورش يافته فرشتگان بزرگوارم. من مشعلى فروزان از مشعلهاى
روشنايى بخش و هدايتگر و برگزيدهاى از كلمه باقيه در صلب برگزيدگان هميشه تاريخ
تا روز قيامت هستم.
خليفه
عباسى با شنيدن اين سخنان كوبنده و ارزنده امام (ع) ضمن اعتراف به عظمت آن حضرت بر
اين حقيقت تلخ زبان گشود كه امام (ع) همچون استخوانى برگلوى وى گير كرده كه نه
تبعيدش امكان پذير است و نه كشتنش. [1]
2- در برابر عموم مردم: امام (ع) در اين صحنه با استفاده از فرصتها و موقعيتهاى مناسب به تبيين
و تبليغ مسأله امامت مىپرداخت. گوياترين و جالبترين روايت در اين زمينه روايت
«عمرو بن ابى مقدام» است. وى مىگويد: ابو عبداللّه (ع) را ديدم كه در روز عرفه
(نهم ذيحجّه) در حضور انبوه حاجيان بپا خاست و با صداى بلند سه بار فرمود:
مردم!
رسول خدا (ص) امام و پيشواى مردم بود، و پس از او على بن ابى طالب، پس از آن حضرت،
امام حسن و آنگاه امام حسين و سپس امام سجّاد و پس از او امام باقر و